۴۰۰.امام على عليه السلام :در نادانى شخص ، همين بس كه كارى را كه خود انجام مى دهد ، براى مردم ، زشت شمارد .
۴۰۱.امام على عليه السلام :چگونه كسى كه خود را گم راه مى سازد ، ديگرى را هدايت مى كند ؟ !
۴۰۲.امام على عليه السلام :نفاق آن كه به اطاعت ، فرمان مى دهد و خود ، بِدان عمل نمى كند و از نافرمانى نهى مى كند و خود از آن پرهيز نمى نمايد ، از همه مردم بيشتر است .
۴۰۳.امام على عليه السلامـ در سفارش خود به فرزندش محمّد بن حنفيّه ـ :اى پسركم ! به آنچه به مردم فرمان مى دهى ، بيشتر از همه آنان ، عمل كن و از آنچه نهيشان كنى ، بيشتر از همه آنان اجتناب كن .
۴۰۴.امام على عليه السلام :بسا اندرز دهنده كه خود ، پايبند بِدان نيست !
۴۰۵.امام على عليه السلام :امر كننده به معروف و عمل كننده به آن باش و از كسانى مباش كه بِدان فرمان مى دهند و خود از آن فاصله مى گيرند و گناه آن را به دوش مى كشند و خود را در معرض خشم پروردگارشان قرار مى دهند .
۴۰۶.الاحتجاج :روايت شده كه زين العابدين عليه السلام از كنار حسن بَصرى ـ كه در مِنا مردم را موعظه مى كرد ـ ، گذشت و بالاى سرش ايستاد و آن گاه فرمود : «دست نگه دار ! مى خواهم از حالى كه الآن دارى ، از تو بپرسم . آيا بين خود و خدايت راضى هستى كه با همين حالى كه دارى ، فردا مرگت در رسد ؟» .
حسن بصرى گفت : نه .
فرمود : «آيا با خود ، در باره تغيير و تحوّل از حالى كه براى نفست نمى پسندى ، به حالى كه مايه رضايت توست ، به گفتگو نشسته اى ؟» .
حسن بصرى سرش را لَختى به زير انداخت . آن گاه گفت : من در اين باره سخن مى گويم ؛ امّا بدون حقيقت .
[امام عليه السلام ] فرمود : «آيا به پيامبرى پس از محمّد[ صلى الله عليه و آله ] ، دل بسته اى كه با آن برايت سابقه اى فراهم شود ؟» .
گفت : نه .
فرمود : «آيا به خانه اى غير از خانه اى كه در آن هستى ، دل بسته اى تا تو را بِدان باز گردانند و در آن ، عمل كنى ؟» .
گفت : نه .
فرمود : «آيا ديده اى كسى داراى گوهر عقل باشد و براى خويشتن ، اين چنين رضا دهد ؟ ! تو بر حالتى هستى كه بِدان راضى نيستى و با نفْس خودت در باره انتقال از اين حالت به حالتى كه مايه خشنودى تو باشد ، از روى حقيقت ، سخن نمى گويى و به پيامبرى پس از محمّد صلى الله عليه و آله ، دل نبسته اى و به خانه اى غير از خانه اى كه در آن هستى ، براى باز گشتن و عمل كردن در آن ، دل نبسته اى . با اين حال ، مردم را موعظه مى كنى ؟ !» .
هنگامى كه [امام عليه السلام ] گذشت ، حسن بصرى گفت : اين كيست ؟
گفتند : على بن الحسين (زين العابدين) است .
گفت : اهل بيتِ دانش اند !
ديگر پس از آن ، ديده نشد كه حسن بصرى ، مردم را موعظه كند .