73
دانشنامه قرآن و حديث 12

۱۷۰.الكافىـ به نقل از عيسى شلقان ـ :نشسته بودم كه ابو الحسن موسى [ كاظم ] عليه السلام ، در حالى كه برّه اى با خود داشت ، بر من گذشت. [به او ]گفتم: اى پسر! مى بينى پدرت (يعنى امام صادق عليه السلام ) چه مى كند؟ به ما مى گويد : «فلان كار را بكنيد» و سپس ما را از همان كار ، نهى مى كند. به ما مى گويد كه ابو خطّاب را دوست بداريم ، بعد ، دستور مى دهد كه او را لعنت كنيم و از وى ، بيزارى جوييم.
ابو الحسن عليه السلام ، با آن كه پسربچّه اى بود، فرمود : «خداوند ، عدّه اى را براى ايمان آفريده است و براى ايمان آنان ، زوالى نيست ؛ و عدّه اى را براى كفر آفريده است و كفر آنان را هم زوالى نيست . در اين ميان ، عدّه اى را آفريده كه ايمان را به آنها عاريت داده است و ايشان را عاريه داران مى نامند. هر گاه خداوند بخواهد ، ايمان را از آنها مى گيرد . ابو خطّاب هم از كسانى بود كه ايمان را به او ، عاريه داده بودند» .

۱۷۱.قرب الإسنادـ به نقل از عيسى شلقان ـ :خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم و مى خواستم راجع به ابو خطّاب ، از ايشان بپرسم؛ امّا پيش از آن كه بنشينم ، امام عليه السلام ، خود به من فرمود: «اى عيسى! چرا پيش پسرم نمى روى تا همه چيزهايى كه مى خواهى ، از او بپرسى؟» .
عيسى گفت: پس نزد عبد صالح [ موسى بن جعفر ] عليه السلام كه در مكتب خانه نشسته و اثرِ جوهر بر لبانش بود، رفتم. او نيز، پيش از آن كه سؤالم را بپرسم، فرمود: «اى عيسى! خداوند ـ تبارك و تعالى ـ ، از پيامبران ، پيمان نبوّت گرفته است و آنها هرگز از اين پيمان ، بر نمى گردند ؛ و از جانشينان آنان ، پيمانِ جانشينى گرفته است و آنها نيز هرگز از اين پيمان ، بر نمى گردند ؛ و به عدّه اى هم ايمانِ عاريتى داده است كه تا مدّتى در اختيار آنهاست . سپس آن را از ايشان مى گيرد. ابو خطّاب هم از كسانى است كه ايمان به او عاريت داده شده بود و سپس ، خداوند ، آن را از او ستانْد .

۱۷۲.رجال الكشّىـ به نقل از عيسى شلقان ـ :به ابو الحسن [موسى بن جعفر] عليه السلام ـ كه در آن روز ، هنوز پسر بچّه اى نابالغ بود ـ ، گفتم: فدايت شوم ! اين ، چه سخنى است كه از پدرت شنيده مى شود: يك روز ما را به دوستى با ابو خطّاب ، امر مى كند . سپس ما را به بيزارى جستن از او ، فرمان مى دهد؟ !
ابو الحسن عليه السلام ، بى درنگ ، پاسخ داد: «خداوند ، پيامبران را براى پيامبرى آفريد . بنا بر اين ، آنها جز پيامبر نمى شوند ؛ و مؤمنان را براى ايمان آفريد . بنا بر اين ، آنها نيز جز مؤمن نمى شوند؛ و به عدّه اى هم ايمان را عاريت داده است . اگر بخواهد ، آن را براى هميشه در دستشان باقى مى گذارد، و اگر نخواهد ، آن را از ايشان مى ستانَد . ابو خطّاب هم از كسانى بود كه خداوند ، ايمان را به او عاريه داده بود و چون بر پدرم دروغ بست ، خداوند ، ايمان را از او ستانْد».
اين سخن را براى امام صادق عليه السلام بازگو كردم. ايشان فرمود: «اگر از ما هم در باره آن مى پرسيدى ، پاسخى غير از آنچه او به تو گفته است ، نمى شنيدى» .


دانشنامه قرآن و حديث 12
72

۱۷۰.الكافي عن عيسى شلقان :كُنتُ قاعِدا فَمَرَّ أبُو الحَسَنِ موسى عليه السلام ومَعَهُ بَهمَةٌ ، قالَ : قُلتُ : يا غُلامُ ما تَرى ما يَصنَعُ أبوكَ ؟ يَأمُرُنا بِالشَّيءِ ، ثُمَّ يَنهانا عَنهُ ، أمَرَنا أن نَتَوَلّى أبَا الخَطّابِ ثُمَّ أمَرَنا أن نَلعَنَهُ ونَتَبَرَّأَ مِنهُ ؟
فَقالَ أبُو الحَسَنِ عليه السلام وهُوَ غُلامٌ : إنَّ اللّهَ خَلَقَ خَلقا لِلإِيمانِ لا زَوالَ لَهُ ، وخَلَقَ خَلقا لِلكُفرِ لا زَوالَ لَهُ ، وخَلَقَ خَلقا بَينَ ذلِكَ أعارَهُ الإِيمانَ يُسَمَّونَ المُعارينَ ، إذا شاءَ سَلَبَهُم ، وكانَ أبُو الخَطّابِ مِمَّن اُعيرَ الإِيمانَ . ۱

۱۷۱.قرب الإسناد عن عيسى شلقان :دَخَلتُ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام وأنَا اُريدُ أن أسأَ لَهُ عَن أبِي الخَطّابِ ، فَقالَ لي مُبتَدِئا قَبلَ أن أجلِسَ : يا عيسى ما مَنَعَكَ أن تَلقَى ابني فَتَسأَلَهُ عَن جَميعِ ما تُريدُ ؟
قالَ عيسى : فَذَهَبتُ إلَى العَبدِ الصّالحِ عليه السلام وهُوَ قاعِدٌ فِي الكُتّابِ ، وعَلى شَفَتَيهِ أثَرُ المِدادِ ۲ ، فَقالَ مُبتَدِئا :
يا عيسى ، إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى أخَذَ ميثاقَ النَّبِيّينَ عَلَى النُّبُوَّةِ فَلَم يَتَحَوَّلوا عَنها أبَدا ، وأخَذَ ميثاقَ الوَصِيّينَ عَلَى الوَصِيَّةِ فَلَم يَتَحَوَّلوا عَنها أبَدا ، وأعارَ قَوما الإِيمانَ زَمانا ثُمَّ سَلَبَهُم إيّاهُ ، وإنَّ أبا الخَطّابِ مِمَّن اُعيرَ الإِيمانَ ثُمَّ سَلَبَهُ اللّهُ . ۳

۱۷۲.رجال الكشّي عن عيسى شلقان :قُلتُ لِأَبِي الحَسَنِ عليه السلام وهُوَ يَومَئِذٍ غُلامٌ قَبلَ أوانِ بُلوغِهِ : جُعِلتُ فِداكَ ما هذَا الَّذي يُسمَعُ مِن أبيكَ أنَّهُ أمَرَنا بِوِلايَةِ أبِي الخَطّابِ ثُمَّ أمَرَنا بِالبَراءَةِ مِنهُ ؟
قالَ : فَقالَ أبُو الحَسَنِ عليه السلام مِن تِلقاءِ نَفسِهِ : إنَّ اللّهَ خَلَقَ الأَنبِياءَ عَلَى النُّبُوَّةِ فَلا يَكونون إلّا أنبِياءَ ، وخَلَقَ المُؤمِنينَ عَلَى الإِيمانِ فَلا يَكونونَ إلّا مُؤمِنينَ ، وَاستَودَعَ قَوما إيمانا ، فَإِن شاءَ أتَمَّهُ لَهُم ، وإن شاءَ سَلَبَهُم إيّاهُ ، وإنَّ أبَا الخَطّابِ كانَ مِمَّن أعارَهُ اللّهُ الإِيمانَ : فَلَمّا كَذَبَ عَلى أبي سَلَبَهُ اللّهُ الإِيمانَ .
قالَ : فَعَرَضتُ هذَا الكَلامَ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام . قالَ : فَقالَ : لَو سَأَلتَنا عَن ذلِكَ ما كانَ لِيَكونَ عِندَنا غَيرُ ما قالَ . ۴

1.الكافي : ج ۲ ص ۴۱۸ ح ۳ ، بحار الأنوار : ج ۶۹ ص ۲۱۹ ح ۳ .

2.في المصدر : «المادِد» والتصويب من المصادر الاُخرى . والمِداد : ما يكتب به (المصباح المنير : ص ۵۶۶ «المداد») .

3.قرب الإسناد : ص ۳۳۴ ح ۱۲۳۷ ، دلائل الإمامة : ص ۳۳۰ ح ۲۸۸ ، الخرائج والجرائح : ج ۲ ص ۶۵۳ ح ۵ ، المناقب لابن شهر آشوب : ج ۴ ص ۲۹۳ ، بحار الأنوار : ج ۴۸ ص ۲۴ ح ۴۰ .

4.رجال الكشّي : ج ۲ ص ۵۸۴ ح ۵۲۳ ، بحار الأنوار : ج ۶۹ ص ۲۲۲ ح ۵ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 12
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری: جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    22
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 115694
صفحه از 587
پرینت  ارسال به