۱۴۰.صحيح البخارىـ به نقل از مجاهد ـ :من و عروة بن زبير ، به مسجد در آمديم. ديديم كه عبد اللّه بن عمر ، در كنار اتاق عايشه نشسته است و عدّه اى از مردم ، در مسجد ، نماز چاشت مى خوانند. از او (ابن عمر) در باره نماز آنان پرسيدم. گفت: بدعت است.
۱۴۱.امام باقر عليه السلامـ در پاسخ پرسش مردى از انصار در باره نماز چاشت ـ :نخستين كسانى كه آن را بدعت نهادند ، قوم تو ، انصار ، بودند. [ علّتش آن بود كه ]شنيدند كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرموده است: «يك ركعت نماز در مسجد من ، با هزار ركعت ، برابر است» . از اين رو در هنگام چاشت ، مزارع [ و كار ] خود را رها مى كردند و به مسجد مى آمدند و در آن ، نماز مى خواندند. اين خبر به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رسيد . آنها را از اين كار ، منع كرد.
۱۴۲.امام صادق عليه السلام :روزه ماه رمضان ، واجب است و به جماعت خواندن نافله شب آن بدعت است و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله چنان نخوانْد ، در حالى كه اگر خوب بود ، آن را ترك نمى كرد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در يكى از شب هاى ماه رمضان ، به تنهايى نماز مى خوانْد كه گروهى پشت سر او به نماز ايستادند . چون آنان را [در پشت سر خويش] احساس كرد ، وارد خانه اش شد و اين كار را سه شب انجام داد . پس از سه شب ، صبح به منبر رفت و خدا را حمد و ثنا گفت . سپس فرمود : «اى مردم! غير از نماز واجب ، نماز ديگرى را به جماعت نخوانيد ، نه در ماه رمضان و نه در جز آن . آنچه كرديد ، بدعت است و در وقت چاشت (از طلوع آفتاب تا هنگام ظهر) نماز نخوانيد ؛ زيرا نماز خواندن در وقت چاشت ، بدعت است و هر بدعتى ، گم راهى است و هر گم راهى اى ، راه به آتش مى بَرَد . [پيامبر صلى الله عليه و آله ] سپس از منبر به زير آمد ، در حالى كه مى فرمود: «اندكْ عملى كه مطابق سنّت باشد ، بهتر از عملِ بسيارى است كه با بدعت ، همراه باشد» .
ر . ك : ص ۳۱ ح ۱۳۳ .