369
دانشنامه قرآن و حديث 16

۴.مجمع البيانـ به نقل از ابو رافع، در بيان داستان پيامبر صلى الله عليه و آله كه فرزندان عبد المطّلب را جمع كرد ـ :ايشان، آنان را در شِعب گرد آورد... و سپس فرمود : «خداوند متعال به من فرمان داده است كه عشيره نزديكم را هشدار دهم ، و شما عشيره و طايفه من هستيد . خداوند، هيچ يامبرى را نفرستاد، مگر اين كه يكى از كسان او را به عنوان برادر و دستيار و وارث و وصى و جانشين وى در ميان كسانش قرار داد .
پس اينك، كدام يك از شما بر مى خيزد و با من بيعت مى كند تا برادر و وارث و دستيار و وصىّ من باشد و برايم به سان هارون نسبت به موسى باشد، با اين تفاوت كه پس از من پيامبرى نيست ؟».
همگان خاموش ماندند . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «يا يكى از شما بر مى خيزد، يا اين كه اين مقامات به غير شما مى رسد. آن گاه قطعاً پشيمان خواهيد شد !».
پيامبر صلى الله عليه و آله سه بار، اين سخن را باز گفت ، و بار سوم، على عليه السلام برخاست و با پيامبر صلى الله عليه و آله بيعت كرد و دعوتش را پذيرفت .

۵.شرح نهج البلاغة ، ابن ابى الحديدـ به نقل از ابو جعفر اِسكافى ـ :در خبر صحيح، آمده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله در آغاز دعوت اسلام و پيش از آشكار شدن و انتشار آن در مكّه ، به على عليه السلام دستور داد غذايى تهيّه نمايد و فرزندان عبد المطّلب را دعوت كند . على عليه السلام غذا را آماده ساخت و آنان را دعوت كرد . آن روز، همه آمدند؛ امّا پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، به خاطر سخنى [جسارت آميز] كه عمويش ابو لهب گفت ، هشدارشان نداد .
روز دوم نيز به على عليه السلام فرمود تا همانند آن غذا را تهيّه نمايد و ديگر بار، ايشان را دعوت كند . على عليه السلام غذا را آماده ساخت و ايشان را دعوت كرد و غذا را خوردند . آن گاه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله با ايشان سخن گفت و آنان را به دين دعوت كرد و على را هم با آنان دعوت نمود؛ چرا كه او نيز از بنى عبد المطّلب است . سپس تضمين كرد كه هر كس از آنها، او را در گفته اش [يعنى اسلام] حمايت و يارى كند، وى را برادر دينى خويش ، و وصيّش بعد از وفاتش ، و جانشينش پس از خود، قرار دهد ؛ امّا همه آنان سكوت كردند و تنها على پاسخ او را داد و گفت : من تو را در آنچه آورده اى، يارى مى رسانم ، و از تو پشتيبانى مى نمايم و با تو بيعت مى كنم .
پيامبر صلى الله عليه و آله ، پس از آن كه از آنان ترك يارى ديد و از على، يارى ، از آنان نافرمانى ديد و از على، فرمان بردارى ، از ايشان خوددارى ديد و از على، پذيرش، فرمود : «اين، برادر و وصى و جانشين من پس از من است» .
آن جماعت، در حالى كه تمسخر مى كردند و مى خنديدند و به ابو طالب مى گفتند : «از پسرت فرمان ببر ، كه او را بر تو فرمان فرما ساخت!» برخاستند و رفتند .

ر . ك : دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام : ج۱ ص۲۰۱ (بخش دوم : امام على عليه السلام با پيامبر صلى الله عليه و آله / فصل يكم : يارى پيامبر صلى الله عليه و آله در تبليغ) .


دانشنامه قرآن و حديث 16
368

۴.مجمع البيان عن أبي رافعـ في ذِكرِ قَضِيَّةِ جَمعِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله بَني عَبدِ المُطَّلِبِ ـ :إنَّهُ صلى الله عليه و آله جَمَعَهُم فِي الشِّعبِ . . . ثُمَّ قالَ : إنَّ اللّهَ تَعالى أمَرَني أن اُنذِرَ عَشيرَتِيَ الأَقرَبينَ ، وأَنتُم عَشيرَتي ورَهطي ، وإنَّ اللّهَ لَم يَبعَث نَبِيّا إلّا جَعَلَ مِن أهلِهِ أخا ووَزيرا ووارِثا ووَصِيّا وخَليفَةً في أهلِهِ ، فَأَيُّكُم يَقومُ فَيُبايِعُني عَلى أنَّهُ أخي ووارِثي ووَزيري ووَصِيّي ، ويَكونُ مِنّي بِمَنزِلَةِ هارونَ مِن موسى إلّا أنَّهُ لا نَبِيَّ بَعدي ؟
فَسَكَتَ القَومُ فَقالَ : لَيَقومَنَّ قائِمُكُم أو لَيَكونَنَّ في غَيرِكُم ثُمَّ لَتَندَمُنَّ . ثُمَّ أعادَ الكَلامَ ثَلاثَ مَرّاتٍ ، فَقامَ عَلِيٌّ عليه السلام فَبايَعَهُ وأَجابَهُ . ۱

۵.شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد عن أبي جعفر الإسكافي :قَد رُوِيَ فِي الخَبَرِ الصَّحيحِ أنَّهُ صلى الله عليه و آله كَلَّفَهُ عليه السلام في مَبدَإِ الدَّعوَةِ قَبلَ ظُهورِ كَلِمَةِ الإِسلامِ وَانتِشارِها بِمَكَّةَ أن يَصنَعَ لَهُ طَعاما ، وأن يَدعُوَ لَهُ بَني عَبدِ المُطَّلِبِ ، فَصَنَعَ لَهُ الطَّعامَ ودَعاهُم لَهُ ، فَخَرَجوا ذلِكَ اليَومَ ولَم يُنذِرهُم صلى الله عليه و آله ؛ لِكَلِمَةٍ قالَها عَمُّهُ أبو لَهَبٍ .
فَكَلَّفَهُ فِي اليَومِ الثّاني أن يَصنَعَ مِثلَ ذلِكَ الطَّعامِ ، وأن يَدعُوَهُم ثانِيَةً ، فَصَنَعَهُ ودَعاهُم فَأَكَلوا ، ثُمَّ كَلَّمَهُم صلى الله عليه و آله فَدَعاهُم إلَى الدّينِ ، ودَعاهُ مَعَهُم ؛ لِأَ نَّهُ مِن بَني عَبدِ المُطَّلِبِ ، ثُمَّ ضَمِنَ لِمَن يُؤازِرُهُ مِنهُم ويَنصُرُهُ عَلى قَولِهِ أن يَجعَلَهُ أخاهُ فِي الدّينِ ، ووَصِيَّهُ بَعدَ مَوتِهِ ، وخَليفَتَهُ مِن بَعدِهِ ، فَأَمسَكوا كُلُّهُم وأجابَهُ هُوَ وَحدَهُ ، وقالَ : أنَا أنصُرُكَ عَلى ما جِئتَ بِهِ ، واُوازِرُكَ واُبايِعُكَ . فَقالَ لَهُم ـ لَمّا رَأى مِنهُمُ الخِذلانَ ومِنهُ النَّصرَ ، وشاهَدَ مِنهُمُ المَعصِيَةَ ومِنهُ الطّاعَةَ ، وعايَنَ مِنهُمُ الإِباءَ ومِنهُ الإِجابَةَ ـ : هذا أخي ووَصِيّي وخَليفَتي مِن بَعدي .
فَقاموا يَسخَرونَ ويَضحَكونَ ، ويَقولونَ لِأَبي طالِبٍ : أطِعِ ابنَكَ ؛ فَقَد أمَّرَهُ عَلَيكَ . ۲

راجع : موسوعة الإمام عليّ بن أبي طالب عليه السلام : ج ۱ ص ۱۲۹ ( القسم الثاني : الإمام عليّ عليه السلام مع النبي صلى الله عليه و آله / الفصل الأؤل : المؤازرة على الدعوة ) .

1.مجمع البيان : ج ۷ ص ۳۲۳ ، تفسير فرات : ص ۳۰۳ ح ۴۰۸ ، تأويل الآيات الظاهرة : ج ۱ ص ۳۹۳ ح ۱۹ كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج ۱۸ ص ۲۱۲ ح ۴۱ وص ۱۶۳ .

2.شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج ۱۳ ص ۲۴۴ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 16
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری: جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    22
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 67937
صفحه از 579
پرینت  ارسال به