۲ / ۵
استدلال امام رضا عليه السلام
۲۱.عيون أخبار الرضا عليه السلامـ به نقل از ريّان بن صلت ـ :امام رضا عليه السلام در مرو به مجلس مأمون ـ كه گروهى از علماى عراق و خراسان در آن گرد آمده بودند ـ ، وارد شد . مأمون گفت : معناى اين آيه را به من بگوييد : «سپس كتاب را به كسانى از بندگانمان كه آنان را برگزيده بوديم ، ميراث داديم» .
علما گفتند : مراد خداوند عز و جل از آن، تمام امّت است .
مأمون گفت : شما چه مى گويى، اى ابو الحسن ؟
امام رضا عليه السلام فرمود : «من سخن آنان را نمى گويم ؛ بلكه مى گويم : مراد خداوند عز و جلاز آن، عترت پاك [پيامبر صلى الله عليه و آله ] اند» .
مأمون گفت : به چه دليل ، مقصودش فقط عترت است، نه امّت ؟
امام رضا عليه السلام فرمود : «اگر مرادش تمام امّت باشد، همه آنها اهل بهشت بودند؛ زيرا خداوند عز و جلمى فرمايد : «برخى از آنان به خود ستم مى كنند ، برخى شان ميانه رو هستند و برخى شان به اذن خدا در نيكى ها پيشتازند . اين است آن فضل بزرگ» . سپس همه آنان را اهل بهشت قرار داده و فرموده است : «بهشت هاى جاودانى كه در آنها وارد مى شوند و در آنها با دستبندهايى از طلا زيور مى يابند» تا آخر آيه . پس ، وراثت، مختصّ عترت است و ديگران از آن بهره اى ندارند» .
مأمون گفت : عترت پاك، چه كسانى هستند ؟
امام رضا عليه السلام فرمود : «همان كسانى كه خداوند عز و جل در كتابش در وصف ايشان فرموده است : «خدا در حقيقت ، مى خواهد از شما خاندان، پليدى را ببرد و شما را پاك پاك گرداند» ، و همان كسانى كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : من در ميان شما دو چيز گران سنگ از خود بر جاى مى گذارم : كتاب خدا و عترتم ، يعنى اهل بيتم . آگاه باشيد كه اين دو هرگز از يكديگر جدا نمى شوند، تا آن كه در كنار حوض، بر من وارد شوند . پس مراقب باشيد كه پس از من با آن دو، چگونه رفتار مى كنيد . اى مردم ! به آنان چيزى نياموزيد ؛ زيرا آنها از شما داناترند » .
علما گفتند : اى ابو الحسن ! از عترت به ما بگو . آيا عترت، همان آل است يا غير آل ؟
امام رضا عليه السلام فرمود : «همان آل است» .
علما گفتند : امّا از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود : «امّت من، آل من اند» و طبق خبر متواتر غير قابل رد ، اصحاب او نيز مى گويند : آل محمّد، امّت اويند .
امام رضا عليه السلام فرمود : «به من بگوييد كه آيا صدقه (زكات) بر آل، حرام است ؟».
گفتند : بله .
فرمود : «آيا بر امّت، حرام است ؟».
گفتند : نه .
فرمود : «اين، فرق ميان آل و امّت است . واى بر شما ! به كجا برده مى شويد ؟
آيا از قرآن روى گردان شده ايد، يا كه شما مردمانى زياده رويد ؟ آيا نمى دانيد كه وراثت و طهارت، تنها به برگزيدگانِ ره يافته تعلّق گرفت، نه ديگران ؟» .
علما گفتند : به چه دليل، اى ابو الحسن ؟
فرمود : به دليل سخن خداى عز و جل : «و هر آينه ما نوح و ابراهيم را فرستاديم و پيامبرى و كتاب را در نسل آن دو قرار داديم . پس برخى از ايشان ره يافته اند و بيشترشان گم راه اند» . پس ارث بردن نبوّت و كتاب، متعلّق به ره يافتگان است و گم راهان را از آن بهره اى نيست . مگر نمى دانيد كه وقتى نوح از پروردگار توانا و بزرگش درخواست كرد «و گفت : پروردگارم ! پسرم جزو خانواده من است و وعده تو هم حق است و تو بهترينِ داورانى» ـ چون خداوند عز و جل به نوح وعده داده بود كه او و خانواده اش را نجات دهد ـ ، خداوند عز و جل فرمود : «اى نوح ! او از خانواده تو نيست . او كارى ناشايست است . پس چيزى را كه نمى دانى، از من درخواست مكن . من به تو اندرز مى دهم كه مبادا از نادانان باشى» ؟» .
مأمون گفت : آيا خدا عترت را بر ديگر مردمان، برترى داده است ؟
امام رضا عليه السلام فرمود : «خداى عز و جل برترى عترت بر ديگر مردمان را در كتاب استوارش بيان فرموده است» .
مأمون گفت : در كجاى كتاب خداست ؟
امام رضا عليه السلام فرمود : «در آيه شريف : «خدا آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر جهانيان برگزيد ؛ نسلى كه يكى از ديگرى است و البته خدا شنوا و داناست» ، و در جايى ديگر فرموده است : «بلكه به مردم ، به خاطر امتيازى كه خدا به آنان داده است، رشك مى برند . ما به خاندان ابراهيم، كتاب و حكمت داديم و به آنان مُلكى بزرگ بخشيديم» .
سپس در پى آن ، خطاب را متوجّه ديگر مؤمنان كرده و فرموده است : «اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! خدا را اطاعت كنيد و از پيامبر و اولو الأمر خود، فرمان بريد» . مقصودش از اولو الأمر ، همان كسانى هستند كه آنان را كتاب و حكمت داده و به خاطر اين دو ، مورد رشك واقع شده اند . پس آيه شريف: «بلكه به مردم، به خاطر امتيازى كه خدا به آنان داده است ، رشك مى برند . ما به خاندان ابراهيم، كتاب و حكمت داديم و به آنان ملكى بزرگ بخشيديم» ، به معناى اطاعت از برگزيدگان پاك است؛ زيرا ملك در اين جا، همان اطاعت كردن از ايشان است» .
علما گفتند : به ما بفرما كه آيا خداى عز و جل اين برگزيدگى [عترت] را در قرآن، بيان نموده است ؟
امام رضا عليه السلام فرمود : «در ظاهر [قرآن]، اين برگزيدگى را در دوازده جا و موضع بيان نموده ، و اين، غير از مواردى است كه در باطن آن آمده است . نخستين مورد آن، اين سخن خداست: «و عشيره نزديكت را هشدار ده» و خويشان بااخلاصت را . در قرائت اُبَىّ بن كعب، اين گونه است [يعنى با اضافه «و خويشان بااخلاصت را»] . اين جمله در مصحف عبد اللّه بن مسعود نيز وجود داشته است و اين، جايگاهى والا و امتيازى بزرگ و شرافتى عظيم است؛ چرا كه خداوند عز و جل با اين كلام، «آل» را قصد كرد و آن را براى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ذكر نمود . اين ، يكى .
آيه دوم در باره برگزيدگى ، اين سخن خداى عز و جل است : «جز اين نيست كه خدا مى خواهد پليدى را از شما خاندان ببرد و شما را پاك پاك گرداند» . اين نيز امتيازى است كه هيچ كس آن را انكار نمى كند، مگر شخصى كه معاند و گم راه باشد؛ چون او با وجود چنين پاكى و طهارتى، [ديگرى را] برترى داده است . اين ، دوم .
و آيه سوم ، وقتى خداوند، پاكان خلق خود را متمايز ساخت ، در آيه مباهله به پيامبرش دستور داد كه همراه آنان مباهله كند و فرمود : اى محمّد! «هر كس در باره آن ، پس از آن كه تو را دانش حاصل آمد ، محاجّه كرد ، بگو : بياييد پسرانمان و پسرانتان را و زنانمان و زنانتان را و خودمان و خودتان را فرا بخوانيم، سپس مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم» . پيامبر صلى الله عليه و آله ، على و حسن و حسين و فاطمه ـ كه درودهاى خدا بر آنان باد ـ را بيرون آورد و آنها را در كنار خود قرار داد . آيا مى دانيد معناى سخن او عز و جل : «خودمان و خودتان» چيست ؟».
علما گفتند : مقصودش خودِ اوست .
ابو الحسن عليه السلام فرمود : «اشتباه مى كنيد ؛ بلكه مقصودش از آن، على بن ابى طالب عليه السلام است . دليل بر اين مطلب ، سخن پيامبر صلى الله عليه و آله است ، آن جا كه فرمود : يا بنى وليعه دست از اين كارها بر مى دارند، يا مردى را سوى آنان گسيل مى دارم كه همانند خود من است؟ و مقصود ايشان، على بن ابى طالب عليه السلام بود . مراد از پسران [در اين آيه شريف] هم حسن و حسين اند و مراد از زنان ، فاطمه است . اين ويژگى است كه هيچ كس در آن بر ايشان پيشى نمى گيرد ، و امتيازى است كه هيچ بشرى در آن به پاى آنان نمى رسد ، و شرافتى است كه هيچ مخلوقى در آن بر ايشان پيش دستى نمى كند؛ زيرا نفْس على را همچون نفْس خودش قرار داده است . اين ، سوم است...».