529
دانشنامه قرآن و حديث 14

شرمْدارى و كُندزبانى ، ۱ دو شاخه از ايمان اند ، و بدزبانى و لفّاظى ، ۲ دو شاخه از نفاق .
و نيز از امام صادق عليه السلام روايت شده كه مى فرمايد :
إنَّ الحَياءَ وَ العَفافَ وَ العِىَّ ـ عِىَّ اللِّسانِ لا عِىَّ القَلبِ ـ مِنَ الإِيمانِ ، وَ الفُحشَ وَ البَذاءَ وَ السَّلاطَةَ مِنَ النِّفاقِ . ۳
شرم و عفّت و كندى ـ كندى زبان ، نه كندى دل ـ از ايمان است و دشنامگويى و بى شرمى و تندى زبان ، از نفاق است .

ارزيابى احاديث فصاحت و بلاغت

طرف نظر از اسناد اين دو دسته احاديث ، در جمع بندى و ارزيابى آنها مى توان گفت كه آنها با هم تعارضى ندارند ، با اين توضيح كه فصاحت و بلاغت، در واقع ، عبارت است از هنر (يا به تعبير دقيق تر : مهارتِ) خوب سخن گفتن ، و اين هنر ، مانند هر هنر ديگر مى تواند ارزش يا ضدّ ارزش باشد . اگر اين هنر در خدمت انسان و ارزش هاى اخلاقى و انسانى به كار گرفته شد ، كمال و بسيار ارزشمند است و اگر در جهت ضدّ اخلاقى و ضدّ انسانى مورد استفاده قرار گرفت ، نقص و بسيار نكوهيده

1.«عِىّ (كُندزبانى)» در مقابل «بيان (لفّاظى)» ، به معناى ناتوانى در گفتار و بيان مطالب است ، و در اين جا مراد، اين است كه شخص بر اثر شرم و خجالت نتواند سخن خود را روان و گويا ادا كند ؛ بلكه دچار لكنت زبان شود .

2.در متن عربى حديث، اصطلاح «بيان» آمده است كه به معناى لفّاظى و شيوا سخن گفتن و اظهار پيشى داشتن بر مردم است و گويى نوعى خودشيفتگى و كبر در آن است .

3.الزهد، حسين بن سعيد : ص ۷۰ ح ۲۱ ، الكافى : ج ۲ ص ۱۰۶ ح ۲ و ص ۳۲۵ ح ۱۰ ، بحار الأنوار : ج ۷۱ ص ۲۸۹ ح ۵۶ .


دانشنامه قرآن و حديث 14
528

إنّا لَأُمَراءُ الكَلامِ ، وَ فينا تَنَشَّبَت عُروقُهُ ، وَ عَلَينا تَهَدَّلَت غُصونُهُ . ۱
ما اميران سخنيم . رگ و ريشه هاى سخن ، در ميان ما دويده و شاخه هاى آن بر ما آويخته است .

۲ . نكوهش فصاحت و بلاغت

دسته دوم از احاديث فَصاحت و بَلاغت، احاديثى هستند كه فصاحت و بلاغت را به شدّت مذمّت مى كنند و فقد اين صفت را ستايش مى نمايند ، مانند آنچه از پيامبر صلى الله عليه و آله گزارش شده كه مى فرمايد :
إنَّ اللّهَ عز و جل يُبغِضُ البَليغَ مِنَ الرِّجالِ ، الَّذى يَتَخَلَّلُ بِلِسانِهِ تَخَلُّلَ الباقِرَةِ بِلِسانِها . ۲
خداوند عز و جل از مرد سخنورى كه زبانش را مانند گاو به هر طرف مى چرخاند [و هر رطب و يابسى را به دهان مى آورد]، نفرت دارد .
و يا خطاب به عبد اللّه بن رواحه مى فرمايد :
كُفَّ عَنِ السَّجعِ ؛ فَما اُعطِىَ عَبدٌ شَيئا شَرّا مِن طَلاقَةٍ فى لِسانِهِ . ۳
از سجع گويى خوددارى كن ؛ ۴ زيرا به هيچ بنده اى چيزى بدتر از زبان آورى [و افسار گسيختگى در زبان]، داده نشده است .
و يا در ستايش از ناتوانى در سخن گفتن ، نقل شده كه فرمود :
الحَياءُ وَ العِىُّ شُعبَـتانِ مِنَ الإِيمانِ ، وَ البَذاءُ وَ البَيانُ شُعبَـتانِ مِنَ النِّفاقِ . ۵

1.ر . ك : ص ۵۷۸ ح ۹۳ .

2.ر . ك : ص ۵۵۶ ح ۵۲ .

3.ر . ك : ص ۵۶۲ ح ۶۰ .

4.ظاهرا ، مراد از «سجعِ» نهى شده در اين حديث ، مطلق سجع نيست؛ بلكه مقصود، آن سجعى است كه در راه باطل به كار گرفته شود .

5.سنن الترمذى : ج ۴ ص ۳۷۵ ح ۲۰۲۷ ، مسند ابن حنبل : ج ۸ ص ۳۰۸ ح ۲۲۳۷۵ ، المستدرك على الصحيحين : ج ۱ ص ۵۱ ح ۱۷ ، شعب الإيمان : ج ۶ ص ۱۳۳ ح ۷۶۰۶ ، مسند ابن الجعد : ص ۴۳۳ ح ۲۹۴۹ ، كنز العمّال : ج ۳ ص ۱۲۰ ح ۵۷۶۵. نيز، ر.ك : سنن الدارمى : ج ۱ ص ۱۳۶ ح ۵۱۵ ، المصنّف، عبد الرزّاق : ج ۱۱ ص ۱۴۲ ح ۲۰۱۴۷ ، المصنّف، ابن أبى شيبه : ج ۸ ص ۳۰۳ ح ۵۳ ، السنن الكبرى : ج ۱۰ ص ۳۲۸ ح ۲۰۸۰۸ ، المعجم الكبير : ج ۱۹ ص ۳۰ ح ۶۳ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 14
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری: جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    22
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 164333
صفحه از 623
پرینت  ارسال به