دين نيست ، در دين ، نه تنها عقلاً درست نيست ؛ بلكه «شرّ الاُمور (بدترينِ كارها)» محسوب مى گردد و از اين رو ، تحريم بدعت ، نياز به دليل خاصّى ندارد ؛ زيرا عقل ، پس از قبول مبدأ و معاد و دين ، خود حكم مى كند كه جز خداوند متعال و پيامبرِ او ، كس ديگرى حق ندارد چيزى بر دين بيفزايد يا از آن بكاهد و به خدا ، نسبت دهد .
نكته دوم ، اين كه تفسير نوآورى هاى ممنوع به «بدعت» ، نشان مى دهد كه معناى واژه «بدعت» ، براى مسلمانان صدر اسلام ، به قدرى روشن بوده كه نه تنها نيازى به تفسير و تبيين نداشته است ؛ بلكه واژه معادل لغوى آن ، «مُحْدَث» ، به وسيله آن تعريف مى شده است .
دسته سوم ، تفسير بدعت به نوآورى در دين ، پس از پيامبر صلى الله عليه و آله است . در روايتى آمده :
السُّنَّةُ ما سَنَّ رَسولُ اللّهِ ، وَ البِدعَةُ ما اُحدِثَ مِن بَعدِهِ . ۱
سنّت ، آن چيزى است كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله وضع كرده باشد ؛ و بدعت ، آن چيزى است كه پس از او پديد آورده شود.
اين روايت ، انواع نوآورى هاى دينى پس از پيامبر صلى الله عليه و آله را بدعت دانسته و ممنوع ، اعلام كرده است .
دسته چهارم ، تفسير بدعت به نوآورى هايى است كه در جهت مخالف سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله باشد ، چنان كه آمده است :
أمّا السُّنَّةُ فَسُنَّةُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَ أمَّا البِدعَةُ فَما خالَفَها . ۲
سنّت ، عبارت از سنّت (راه و روش) پيامبر صلى الله عليه و آله است ؛ و بدعت ، هر چيزى است كه مخالف اين سنّت باشد.
دسته پنجم ، تفسير بدعت به نوآورى هايى كه بر خلاف فرمان خداوند متعال در