مصدر و فعل ماضى و مضارع ، به كار رفته است . واژه «شُح» و «أشحّة» نيز پنج بار در چهار آيه ۱ آمده است .
افزون بر اين ، در موارد ديگرى ، مانند آيات ۲۹ و ۱۰۰ سوره اِسرا ، آيه ۱۹ سوره معارج ، آيه ۳۵ سوره ق ، آيه ۵۳ سوره نساء ، و آيات ۳۴ و ۳۵ سوره نجم ، بدون به كار بردن واژه «بخل» و «شُح» ، اين صفت ها ، به شدّت نكوهش گرديده است .
در احاديث اسلامى ، واژه هاى «بخل» و «شُح» ، كاربردهاى مختلفى دارند و پيشوايان اسلام ، ره نمودهاى قابل تأمّل ، ارزنده و آموزنده اى در باره صفت «بخل» ، ارائه كرده اند كه در پى ، خواهد آمد . امّا پيش از آن ، به چند نكته در جمع بندى آنها ، اشاره مى شود :
۱ . معناى بخل و شح و نكوهيدگى آنها
از نگاه قرآن و حديث ، «بخل» و «شحّ» ، نكوهيده است و عبارت از منع و اِمساكى است كه عقل ، آن را زشت و نكوهيده مى شمارد . از اين رو ، در روايتى از امام صادق عليه السلام ، ضمن تبيين سپاهيان عقل و جهل ، «بخل» در مقابل «سخاء» ، از سپاهيان جهل (نادانى) ، شمرده شده است :
وَ السَّخاءُ وَ ضِدُّهُ البُخلُ . ۲
بخشندگى و ضدّ آن ، بخل است .
و در روايتى ديگر از امام عسكرى عليه السلام آمده است :
إنَّ ... لِلاِقتِصادِ مِقدارا فَإِن زادَ عَلَيهِ فَهُوَ بُخلٌ . ۳
براى ميانه روى ، اندازه اى است كه اگر از آن فزون تر شود ، آن ، بخل است.