279
دانشنامه قرآن و حديث 10

۸۰۲.امام على عليه السلامـ در شرح ويژگى هاى پرهيزگاران، صفات نابه كاران، توجّه دادن به منزلت اهل بيت پاك و گمان نادرست برخى مردم ـ :بندگان خدا! همانا يكى از محبوب ترين بندگان خدا نزد او، بنده اى است كه خداوند ، او را در برابر نفْسش يارى رسانده است و از اين رو ، اندوه را جامه زيرين خود و ترس [از خدا و معاد] را بالاپوش خويش ساخته است . چراغ هدايت در دلش فروزان است وبراى روز مرگ خود ، توشه اى فراهم ساخته است ... . او يكى از كان هاى دين خدا و كوه هاى زمين اوست . خود را وادار به عدالت كرده و آغاز عدالتِ او، دور ساختن هواى نفْس خويش است . حق مى گويد و بِدان عمل مى كند . هيچ كار نيكى نمى يابد ، مگر اين كه قصدِ آن مى كند و در هر چيزى سودى بيابد ، آهنگِ آن مى نمايد . عنان خويش را به كتاب خدا سپرده و آن ، جلودار و پيشواى اوست . هر كجا بار اندازد ، او نيز بار مى اندازد و هر جا منزل كند ، او نيز منزل مى كند .
ديگرى، بنده اى است كه خود را دانشمند مى نامد ، در حالى كه چنين نيست ؛ بلكه مُشتى نادانى و گم راهى از عدّه اى نادان و گم راه به چنگ آورده و دام هايى از فريب و سخن دروغين ، بر سر راه مردم گسترانيده است . كتابِ خدا را بر حسب انديشه هاى خود، توجيه مى كند و حق (حقيقت) را به هوس هاى خويش متمايل مى گرداند ، مردم را از خطرها[ى قيامت] ، آسوده خاطر مى گرداند و گناهان بزرگ را كوچك جلوه مى دهد . مى گويد : «به هنگام رو به رو شدن با شبهات درنگ مى كنم» ، حال آن كه در دام آنها گرفتار آمده است و مى گويد : «از بدعت ها كناره مى گيرم» ، در حالى كه ميان آنها غنوده است . چهره[اش ]چهره انسان است ؛ امّا دلش ، دل حيوان است . نه راه راست را مى شناسد تا آن را بپويد و نه بيراهه را تا از آن ، باز دارد . اين است آن مرده در ميان زندگان .
پس به كجا مى رويد؟! و به كدام سو از حق منحرف مى شويد؟! علامت ها برپايند و نشانه ها آشكار و مناره ها برافراشته اند . پس اين سرگردانى تا چند؟! چرا سرگشته ايد ، با آن كه خاندان پيامبرتان ـ كه زمامداران حق [و حقيقت] اند و نشانه هاى دين و زبان هاى راستى اند ـ ، در ميان شمايند؟! پس آنان را همچون قرآن، حرمت نهيد و فرمان بريد و بر [چشمه فيض] ايشان در آييد ، چونان اشتران تشنه اى كه بر گِرد آب، هجوم مى برند .
اى مردم! اين سخن را از خاتم پيامبران صلى الله عليه و آله فرا گيريد كه فرمود : «آن كه از ما مى ميرد ، به ظاهر مرده است و [در حقيقت] نمرده است، و آن كه از ما پوسيده شود، به ظاهر پوسيده است و [در حقيقت] نپوسيده است . پس چيزى را كه نمى دانيد ، نگوييد ؛ زيرا بيشترِ حق (حقيقت) در چيزى است كه انكار مى كنيد. و معذور داريد كسى كه شما را بر او حجّتى نيست و آن كس، منم . آيا من در ميان شما ثقل اكبر (قرآن) را به كار نبستم؟! و [همانند پيامبر صلى الله عليه و آله ] ثقل اصغر (عترت) را در ميان شما باقى گذاشتم من پرچم ايمان را در ميان شما بر زمين فرو كردم و شما را با مرزهاى حلال و حرام آشنا ساختم و از عدالت خويش ، جامه عافيت بر قامت شما پوشاندم و بساط معروف را با گفتار و كردارم در ميان شما گسترانيدم و خويهاى والا را با رفتار و منش خويش به شما نماياندم . پس در آنچه كه بصيرت به ژرفايش نمى رسد و انديشه را بدان راه نيست ، رأى وانديشه خود را به كار نزنيد» .


دانشنامه قرآن و حديث 10
278

۸۰۲.عنه عليه السلامـ في بَيانِ صِفاتِ المُتَّقينَ وصِفاتِ الفُسّاقِ ، وَالتَّنبيهِ إلى مَكانِ العِترَةِ الطَّيِّبَةِ وَالظَّنِّ الخاطِىَ لِبَعضِ النّاسِ ـ :عِبادَ اللّهِ ! إنَّ مِن أحَبِّ عِبادِ اللّهِ إلَيهِ عَبدا أعانَهُ اللّهُ عَلى نَفسِهِ ، فَاستَشعَرَ الحُزنَ وتَجَلبَبَ الخَوفَ ، فَزَهَرَ مِصباحُ الهُدى في قَلبِهِ ، وأعَدَّ القِرى لِيَومِهِ النّازِلِ بِهِ ... فَهُوَ مِن مَعادِنِ دينِهِ وأوتادِ أرضِهِ . قَد ألزَمَ نَفسَهُ العَدلَ ، فَكانَ أوَّلَ عَدلِهِ نَفيُ الهَوى عَن نَفسِهِ ، يَصِفُ الحَقَّ ويَعمَلُ بِهِ ، لا يَدَعُ لِلخَيرِ غايَةً إلّا أمَّها ، ولا مَظِنَّةً إلّا قَصَدَها ، قَد أمكَنَ الكِتابَ مِن زِمامِهِ ، فَهُوَ قائِدُهُ وإمامُهُ ، يَحُلُّ حَيثُ حَلَّ ثِقلُهُ ، ويَنزِلُ حَيثُ كانَ مَنزِلُهُ .
وآخَرُ قَد تَسَمّى عالِما ولَيسَ بِهِ ، فَاقتَبَسَ جَهائِلَ مِن جُهّالٍ ، وأضاليلَ مِن ضُلّالٍ ، ونَصَبَ لِلنّاسِ أشراكا مِن حَبائِلِ غُرورٍ ، وقَولِ زورٍ ، قَد حَمَلَ الكِتابَ عَلى آرائِهِ ، وعَطَفَ الحَقَّ عَلى أهوائِهِ ، يُؤمِنُ النّاسَ مِنَ العَظائِمِ ، ويُهَوِّنُ كَبيرَ الجَرائِمِ ، يَقولُ : أقِفُ عِندَ الشُّبُهاتِ وفيها وَقَعَ ، ويَقولُ : أعتَزِلُ البِدَعَ وبَينَهَا اضطَجَعَ ، فَالصّورَةُ صورَةُ إنسانٍ ، وَالقَلبُ قَلبُ حَيَوانٍ ، لا يَعرِفُ بابَ الهُدى فَيَتَّبِعَهُ ، ولا بابَ العَمى فَيَصُدَّ عَنهُ ، وذلِكَ مَيِّتُ الأَحياءِ .
فَأَينَ تَذهَبونَ ؟! وأنّى تُؤفَكونَ ؟! وَالأَعلامُ قائِمَةٌ ، وَالآياتُ واضِحَةٌ ، وَالمَنارُ مَنصوبَةٌ ، فَأَينَ يُتاهُ بِكُم ؟! وكَيفَ تَعمَهونَ وبَينَكُم عِترَةُ نَبِيِّكُم وهُم أزِمَّةُ الحَقِّ ، وأعلامُ الدّينِ ، وألسِنَةُ الصِّدقِ ؟! فَأَنزِلوهُم بِأَحسَنِ مَنازِلِ القُرآنِ ، ورِدوهُم وُرودَ الهِيمِ العِطاشِ .
أيُّهَا النّاسُ ! خُذوها عَن خاتَمِ النَّبِيّينَ صلى الله عليه و آله : إنَّهُ يَموتُ مَن ماتَ مِنّا ولَيسَ بَمَيِّتٍ ، ويَبلى مَن بَلِيَ مِنّا ولَيسَ بِبالٍ ، فَلا تَقولوا بِما لا تَعرِفونَ ، فَإِنَّ أكثَرَ الحَقِّ فيما تُنكِرونَ ، وَاعذِروا مَن لا حُجَّةَ لَكُم عَلَيهِ وهُوَ أنَا . ألَم أعمَل فيكُم بِالثَّقَلِ الأَكبَرِ وأترُك فيكُمُ الثَّقَلَ الأَصغَرَ ؟! قَد رَكَزتُ فيكُم رايَةَ الإِيمانِ ، ووَقَفتُكُم عَلى حُدودِ الحَلالِ وَالحَرامِ ، وألبَستُكُمُ العافِيَةَ مِن عَدلي ، وفَرَشتُكُمُ المَعروفَ مِن قَولي وفِعلي ، وأرَيتُكُم كَرائِمَ الأَخلاقِ مِن نَفسي ، فَلا تَستَعمِلُوا الرَّأيَ فيما لا يُدرِكُ قَعرَهُ البَصَرُ ، ولا تَتَغَلغَلُ إلَيهِ الفِكَرُ . ۱

1.نهج البلاغة : الخطبة ۸۷ ، بحار الأنوار : ج ۲ ص ۵۶ ح ۳۶ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 10
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری: جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    22
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 47854
صفحه از 594
پرینت  ارسال به