ز ـ حديث خِضر
۱۲۸.امام جواد عليه السلام :امير مؤمنان عليه السلام ، در حالى كه به دست سلمان تكيه داشت و حسن بن على عليه السلام نيز با او بود ، آمد و وارد مسجد الحرام شد و نشست . در اين هنگام ، مردى خوش سيما و خوشپوش آمد و به اميرمؤمنان سلام كرد . ايشان جواب سلامش را داد . او نشست و آن گاه گفت : اى امير مؤمنان! سه پرسش از تو مى كنم كه اگر آنها را پاسخ گفتى ، دانم كه اين جماعت ، در باره تو مرتكب كارى شده اند كه محكوم به نابودى اند و در دنيا و آخرتشان ، در امان نيستند، و اگر پاسخ نگفتى ، دانم كه تو و آنان يك سانيد.
امير مؤمنان فرمود: «هر چه مى خواهى ، از من بپرس».
او گفت: به من بگو كه وقتى انسان مى خوابد ، روحش كجا مى رود؟ چگونه است كه انسان به ياد مى آورد و فراموش مى كند؟ و چرا فرزند انسان ، شبيه عموها و دايى هايش مى شود؟
امير مؤمنان رو به حسن عليه السلام كرد و فرمود: «اى ابو محمّد! تو پاسخش را بگو».
پس چون حسن عليه السلام پاسخ او را داد ، مرد گفت: گواهى مى دهم كه معبودى جز خدا نيست، و پيوسته بدين گواهى مى دهم . گواهى مى دهم كه محمّد ، فرستاده خداست ، و پيوسته بدين گواهى مى دهم . گواهى مى دهم كه تو ـ با اشاره به امير مؤمنان ـ وصىّ پيامبر خدا و بر پا دارنده حجّت او هستى، و پيوسته بدين گواهى مى دهم . گواهى مى دهم كه تو ـ با اشاره به حسن عليه السلام ـ وصىّ برادر او و برپا دارنده حجّت او پس از او هستى. گواهى مى دهم كه حسين بن على ، وصىّ بردارش و بر پا دارنده حجّت او پس از وى است. گواهى مى دهم كه على بن الحسين ، بر پا دارنده امامت حسين پس از اوست. گواهى مى دهم كه محمّد بن على ، بر پا دارنده امر امامت على بن الحسين است. گواهى مى دهم كه جعفر بن محمّد ، بر پا دارنده امر امامت محمّد است. گواهى مى دهم كه موسى ، بر پا دارنده امر جعفر بن محمّد است. گواهى مى دهم كه على بن موسى ، برپا دارنده امر موسى بن جعفر است. گواهى مى دهم كه محمّد بن على ، بر پا دارنده امر على بن موسى است . گواهى مى دهم كه على بن محمّد ، بر پا دارنده امر محمّد بن على است. گواهى مى دهم كه حسن بن على ، بر پا دارنده امر على بن محمّد است . گواهى مى دهم به [امامت ]مردى از فرزندان حسن ، كه بردن نام و كنيه اش جايز نيست تا آن گاه كه ظهور كند و زمين را ، چنان كه از ستم آكنده شده است ، از عدل و داد پر كند . و سلام و رحمت و بركات
خدا ، بر تو ، اى امير مؤمنان!
سپس برخاست و رفت . امير مؤمنان عليه السلام فرمود : «اى ابو، محمّد! دنبال او برو و ببين كجا مى رود» .
حسن بن على عليه السلام بيرون رفت و گفت: همين كه پايش را از مسجد بيرون نهاد ، نفهميدم به كدام سوى از زمين خدا رفت. پس نزد امير مؤمنان باز گشتم و ايشان را از اين امر آگاه ساختم. پس فرمود: «اى ابو محمّد! او را شناختى؟».
گفتم: خدا و پيامبر او و امير مؤمنان ، بهتر مى دانند.
امير مؤمنان عليه السلام فرمود: «او خضر عليه السلام بود».