461
دانشنامه قرآن و حديث 6

د ـ مقدّم داشتن مستضعفان

۳۲۴.پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ در سخنانى به على عليه السلام ، در هنگامى كه او را بر يمن گماشت ـ :فرو دست را بر فرادست ، مقدّم بدار ، و ناتوان را بر زورمند .

۳۲۵.امام على عليه السلامـ در نامه اش به مالك اَشتر ، آن گاه كه او را بر مصر گماشت ـ :ديگر، آن كه در باره طبقه فرودستِ درمانده ، همچون مستمندان و نيازمندان و بينوايان و رنجوران ، همواره خداى را در نظر بدار ؛ زيرا در ميان اين طبقه ، تهى دستانى هستند كه دست به سوى اين و آن مى گشايند و يا بدون آن كه درخواستى كنند ، نشان مى دهند كه نيازمندند ، و عدّه اى هم روى گدايى ندارند . ۱
حقّ آنان را ـ كه خداوند عز و جلپاسداشت آن را از تو خواسته است ـ ، پاس بدار و بخشى از بيت المالت را و بهره اى از غلّاتِ اراضىِ بازمانده براى دولت ۲ اسلامى هر شهر و آبادى را براى آنان قرار ده ؛ زيرا دورترينِ آنان ، همانند نزديك ترينشان سهم مى برد ، و تو مسئول پاسدارى از حقّ او هستى ، و مبادا سرمستى[از نعمت يا قدرت] ، تو را از رسيدگى به اين طبقه باز بدارد ؛ چرا كه نگهدارى از چيزى بسيار و مهم ، عذر موجّهى براى تو در فرو نهادن امرى ناچيز ، نخواهد بود . بنا بر اين ، همواره در انديشه مشكلات اين طبقه باش و متكبّرانه از آنان رخ متاب .
و به امور كسانى از آنان كه به تو دسترس ندارند و در نگاه ها خُرد مى آيند و مردم، آنان را بى مقدار مى پندارند ، رسيدگى كن و براى اين كار ، كسى را كه مورد اعتماد توست و خدا ترس و فروتن است ، بگمار تا احوال آنان را به تو گزارش دهد . آن گاه ، در باره آنان، آن گونه رفتار كن كه در روزى كه خدا را ملاقات مى كنى ، عذرت را بپذيرد ؛ چرا كه اين دسته از مردم ، بيش از ديگران به دادگرى نيازمندند . و با گزاردن حقّ هر كس ، در پيشگاه خداوند عز و جلعذر و حجّتى داشته باش .
به يتيمان و سال خوردگانى كه دستشان از همه جا كوتاه است و دست خواهش به سوى كسى دراز نمى كنند ، توجّه كن ، و اين ، بر حكمرانان گران است ، و البتّه حق هميشه گران است ؛ ولى خداوند، آن را بر مردمانى كه طالب آخرت اند و در اين راه سخت مى شكيبند و به راست بودنِ وعده اى كه خداوند به آنان داده است ، اطمينان دارند، سبك مى گرداند .

1.واژه «معترّ» در متن عربى حديث ، به كسى گفته مى شود كه نادار است و نشانِ نادارى دارد ، ولى درخواست كمك نمى كند .

2.واژه «صَوافى» در متن عربى حديث ، املاك و زمين هايى است كه صاحبانشان آنها را ترك كرده اند ، يا مرده اند و وارثى ندارند .


دانشنامه قرآن و حديث 6
460

د ـ تَقديمُ المُستَضعَفينَ

۳۲۴.رسول اللّه صلى الله عليه و آلهـ مِن كَلامٍ قالَهُ لِعَلِيٍّ عليه السلام لَمَّا استَعمَلَهُ عَلَى اليَمَنِ ـ :قَدِّمِ الوَضيعَ قَبلَ الشَّريفِ ، وقَدِّمِ الضَّعيفَ قَبلَ القَوِيِّ. ۱

۳۲۵.الإمام عليّ عليه السلامـ مِن عَهدِهِ الَّذي كَتَبَهُ لِلأَشتَرِ النَّخَعِيِّ لَمّا وَلّاهُ عَلى مِصرَ ـ :ثُمَّ اللّهَ اللّهَ فِي الطَّبَقَةِ السُّفلى مِنَ الَّذينَ لا حيلَةَ لَهُم ؛ مِنَ المَساكينِ وَالمُحتاجينَ وأَهلِ البُؤسى ۲ وَالزَّمنى ۳ ، فَإِنَّ في هذِهِ الطَّبَقَةِ قانِعا ومُعتَرّا ۴ ، وَاحفَظ للّهِِ ما استَحفَظَكَ مِن حَقِّهِ فيهِم ، وَاجعَل لَهُم قِسما مِن بَيتِ مالِكَ ، وقِسما مِن غَلّاتِ ۵ صَوافِي ۶ الإِسلامِ في كُلِّ بَلَدٍ ، فَإِنَّ لِلأَقصى مِنهُم مِثلَ الَّذي لِلأَدنى ، وكُلٌّ قَدِ استُرعيتَ حَقَّهُ ، ولا يَشغَلَنَّكَ عَنهُم بَطَرٌ ، فَإِنَّكَ لا تُعذَرُ بِتَضييعِكَ التّافِهَ لِاءِحكامِكَ الكَثيرَ المُهِمَّ ؛ فَلا تُشخِص هَمَّكَ عَنهُم ، ولا تُصَعِّر ۷ خَدَّكَ لَهُم.
وتَفَقَّد اُمورَ مَن لا يَصِلُ إلَيكَ مِنهُم مِمَّن تَقتَحِمُهُ العُيونُ ، وتُحَقِّرُهُ الرِّجالُ ؛ فَفَرِّغ لِاُولئِكَ ثِقَتَكَ مِن أهلِ الخَشيَةِ وَالتَّواضُعِ ، فَليَرفَع إلَيكَ اُمورَهُم ، ثُمَّ اعمَل فيهِم بِالإِعذارِ إلَى اللّهِ يَومَ تَلقاهُ ، فَإِنَّ هؤُلاءِ مِن بَينِ الرَّعِيَّةِ أحوَجُ إلَى الإِنصافِ مِن غَيرِهِم ، وكُلٌّ فَأَعذِر إلَى اللّهِ في تَأدِيَةِ حَقِّهِ إلَيهِ .
وتَعَهَّد أهلَ اليُتمِ وذَوِي الرِّقَّةِ فِي السِّنِّ مِمَّن لا حيلَةَ لَهُ ، ولا يَنصِبُ لِلمَسأَلَةِ نَفسَهُ ، وذلِكَ عَلَى الوُلاةِ ثَقيلٌ ، وَالحَقُّ كُلُّهُ ثَقيلٌ ؛ وقَد يُخَفِّفُهُ اللّهُ عَلى أقوامٍ طَلَبُوا العاقِبَةَ فَصَبَّروا أنفُسَهُم ، وَوَثَقوا بِصِدقِ مَوعودِ اللّهِ لَهُم. ۸

1.السنن الكبرى : ج ۱۰ ص ۲۲۷ ح ۲۰۴۵۲ ، تهذيب الكمال : ج ۱۵ ص ۲۴۱ الرقم ۳۳۹۶ كلاهما عن عبد اللّه ابن عبد العزيز العمري .

2.البُؤْسُ : الخُضوعُ والفَقْرُ (النهاية : ج ۱ ص ۸۹ «بأس») .

3.الزمانة : العاهة ، زَمِنَ زَمْنا والجمع زَمْنى (تاج العروس : ج ۱۸ ص ۲۶۳ «زمن») .

4.القانع : الذي يسألُ ، والمُعترُّ : الذي يتعرّض ولا يَسأل (تاج العروس : ج ۱۱ ص ۴۰۷ «قنع») .

5.الغَلّةُ : الدخل الذي يحصل من الزرع والثمر (النهاية : ج ۳ ص ۳۸۱ «غلل») .

6.الصوافي : الأملاك والأراضي التي جلا عنها أهلها ، أو ماتوا ولا وارث لها (النهاية : ج ۳ ص ۴۰ «صفا») .

7.صعّر خَدَّهُ : أي أمالَهُ من الكِبْر (الصحاح : ج ۲ ص ۷۱۲ «صعّر») .

8.نهج البلاغة : الكتاب ۵۳ ، تحف العقول : ص ۱۴۱ ، بحار الأنوار : ج ۳۳ ص ۶۹۷ ح ۷۴۴ .

تعداد بازدید : 65847
صفحه از 576
پرینت  ارسال به