423
دانشنامه قرآن و حديث 3

۱ / ۱۲

داستان گردنبند

۲۴۶.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر دخترش فاطمه عليهاالسلام وارد شد . در گردنش گردنبندى ديد . از فاطمه ، روى گردانْد . پس فاطمه عليهاالسلامآن گردنبند را كَند و به دور افكند . پيامبر خدا عليهاالسلام به او فرمود : «اى فاطمه ! تو از من هستى» .
سپس گدايى آمد و فاطمه ، گردنبند را به او داد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «خشم خدا و خشم من ، سخت است بر كسى كه خون مرا بريزد ، و با آزردن خانواده ام ، مرا بيازارد» .

۲۴۷.امام زين العابدين عليه السلام :اسماء بنت عميس ، برايم نقل كرد و گفت : نزد فاطمه عليهاالسلام بودم كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله وارد شد . در گردن فاطمه ، گردنبندى زرّين بود كه على بن ابى طالب ، آن را از سهم غنايم ، برايش خريده بود . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به او فرمود : «اى فاطمه ! مردم نمى گويند كه فاطمه ، دختر محمّد ، شاهانه مى پوشد ؟!» .
فاطمه ، گردنبند را در آورد و فروخت و با پول آن ، بنده اى خريد و آزادش كرد . پس پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از اين كار او خوش حال شد .

۲۴۸.سنن أبى داوودـ به نقل از ثوبان ، غلام آزاد شده پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هر گاه مى خواست به سفر برود ، فاطمه عليهاالسلامآخرين عضو خانواده اش بود كه پيامبر [ براى خداحافظى ] به ديدارش مى رفت ، و چون باز مى گشت ، بر اوّلين كسى كه وارد
مى شد ، فاطمه بود . روزى در بازگشت از يكى از غزواتش ، ديد كه فاطمه ، بر دَرِ خانه اش ، پَلاسى يا پرده اى آويخته ، و در دستان حسن و حسين ، دستبند نقره كرده است . وارد خانه نشد . فاطمه ، حدس زد كه پيامبر صلى الله عليه و آله با ديدن اين چيزها به خانه او نرفته است . از اين رو ، پرده را بر كَند و دستبندها را از دست هاى آن دو كودك در آورد و آنها را در برابرشان شكست .
حسن و حسين ، گريه كنان نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رفتند . پيامبر صلى الله عليه و آله دستبندها را از آنها گرفت و فرمود : «اى ثوبان! اينها را براى خاندان فلانى (خانواده اى در مدينه) ببَر . اينان ، اهل بيت من اند و من خوش ندارم كه در زندگى دنيايشان ، از لذّت ها بهره مند شوند . اى ثوبان! براى فاطمه ، يك گردنبند عَصَب ۱ و دو دستبند عاج ، خريدارى كن» .

1.در لسان العرب (مادّه «عصب») ضمن نقل اين حديث مى گويد : خَطّابى در المعالم گفته است : «عَصبْ» ، اگر پارچه يمانى نباشد ، ديگر نمى دانم چيست ، و نمى دانم كه آيا از اين پارچه ، گردنبند ساخته مى شود ؟ ابو موسى گفته است : به نظر من ، احتمال دارد كه «عَصَب» ، به فتح صاد باشد كه همان طناب هاى مفاصل حيوانات است . پس احتمال دارد كه عرب ها عَصَب برخى حيوانات پاك را قطعه قطعه مى كردند و به صورت مُهره در مى آوردند و بعد از خشك شدن ، از آنها گردنبند مى ساختند . او گفته است : يكى از اهالى يمن به من گفت كه «عَصَب» ، دندان حيوانى دريايى است به نام «اسب فرعون» كه از دندان آن ، مُهره و دسته چاقو و مانند اينها مى سازند .


دانشنامه قرآن و حديث 3
422

۱ / ۱۲

قِصَّةُ القِلادَةِ

۲۴۶.الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله دَخَلَ عَلَى ابنَتِهِ فاطِمَةَ عليهاالسلام ، وإذا في عُنُقِها قِلادَةٌ ، فَأَعرَضَ عَنها ، فَقَطَعَتها ورَمَت بِها . فَقالَ لَها رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أنتِ مِنّي يا فاطِمَةُ . ثُمَّ جاءَ سائِلٌ فَناوَلَتهُ القِلادَةَ .
ثُمَّ قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : اِشتَدَّ غَضَبُ اللّهِ وغَضَبي عَلى مَن أهرَقَ دَمي وآذاني في عِترَتي . ۱

۲۴۷.الإمام زين العابدين عليه السلام :حَدَّثَتني أسماءُ بِنتُ عُمَيسٍ ، قالَت : كُنتُ عِندَ فاطِمَةَ عليهاالسلامإذ دَخَلَ عَلَيها رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وفي عُنُقِها قِلادَةٌ مِن ذَهَبٍ كانَ اشتَراها لَها عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام مِن فَيءٍ ، فَقالَ لَها رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يا فاطِمَةُ ، لا يَقولُ النّاسُ إنَّ فاطِمَةَ بِنتَ مُحَمَّدٍ تَلبَسُ لُبسَ الجَبابِرَةِ ؟!
فَقَطَعَتها وباعَتها ، وَاشتَرَت بِها رَقَبَةً فَأَعتَقَتها . فَسُرَّ بِذلِكَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله . ۲

۲۴۸.سنن أبي داود عن ثوبان مولى رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا سافَرَ كانَ آخِرُ عَهدِهِ بِإِنسانٍ مِن أهلِهِ فاطِمَةَ ، وأوَّلُ مَنْ يَدخُلُ عَلَيها إذا قَدِمَ فاطِمَةَ ، فَقَدِمَ مِن
غَزاةٍ لَهُ وقَد عَلَّقَت مِسحا أو سِترا عَلى بابِها ، وحَلَّتِ الحَسَنَ وَالحُسَينَ قُلبَينِ ۳ مِن فِضَّةٍ ، فَقَدِمَ فَلَم يَدخُل ، فَظَنَّت أنَّ ما مَنَعَهُ أن يَدخُلَ ما رَأى ، فَهَتَكَتِ السِّترَ وفَكَّكَتِ القُلبَينِ عَنِ الصَّبِيَّينِ ، وقَطَعَتهُ بَينَهُما ، فَانطَلَقا إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وهُما يَبكِيانِ ، فَأَخَذَهُ مِنهُما ، وقالَ : يا ثَوبانُ ، اِذهَب بِهذا إلى آلِ فُلانٍ ـ أهلِ بَيتٍ بِالمَدينَةِ ـ إنَّ هؤُلاءِ أهلُ بَيتي ، أكرَهُ أن يأكُلوا طَيِّباتِهِم في حَياتِهِمُ الدُّنيا ، يا ثَوبانُ ، اِشتَرِ لِفاطِمَةَ قِلادَةً مِن عَصَبٍ وسِوارَينِ مِن عاجٍ . ۴

1.الأمالي للصدوق : ص ۵۵۲ ح ۷۳۹ عن إسماعيل بن موسى بن جعفر عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق : ج ۱ ص ۲۱۳ ح ۶۳۳ عن الإمام الكاظم عليه السلام ، المناقب لابن شهر آشوب : ج ۳ ص ۳۴۳ وليس فيهما ذيله من «ثم قال . . .» ، كشف الغمّة : ج ۲ ص ۹۷ عن الإمام الكاظم عن آبائه عنه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج ۴۳ ص ۲۲ ح ۱۵ .

2.عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۲ ص ۴۴ ح ۱۶۱ ، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام : ص ۲۵۶ ح ۱۸۵ كلاهما عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، المناقب لابن شهر آشوب : ج ۳ ص ۳۴۳ كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج ۴۳ ص ۸۱ ح ۲ ؛ ذخائر العقبى : ص ۱۰۰ من دون إسنادٍ إلى الإمام زين العابدين عليه السلام نحوه .

3.القُلْبُ : السُّوارُ (النهاية : ج ۴ ص ۹۸ «قلب») .

4.سنن أبي داود : ج ۴ ص ۸۷ ح ۴۲۱۳ ، مسند ابن حنبل : ج ۸ ص ۳۲۰ ح ۲۲۴۲۶ نحوه ، السنن الكبرى : ج ۱ ص ۴۱ ح ۹۷ ، كنز العمّال : ج ۳ ص ۲۰۳ ح ۶۱۸۰ ؛ بشارة المصطفى : ص ۲۰۳ ، كشف الغمّة : ج ۲ ص ۷۷ كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج ۴۳ ص ۸۹ ح ۱۰ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 3
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری: جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    22
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 101269
صفحه از 559
پرینت  ارسال به