149
دانشنامه قرآن و حديث 2

۲۲۱ . الإمام عليّ عليه السلام : آخى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بَينَ أصحابِهِ ، فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، آخَيتَ بَينَ أصحابِكَ وتَرَكتَني فَردا لا أخَ لي ؟!
فَقالَ : إنَّما أخَّرتُكَ لِنَفسي ، أنتَ أخي فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، وأنتَ مِنّي بِمَنزِلَةِ هارونَ مِن موسى .
فَقُمتُ وأنَا أبكي مِنَ الجَذَلِ ۱ وَالسُّرورِ ، فَأَنشَأتُ أقولُ :

أقيكَ بِنَفسي أيُّهَا المُصطَفَى الَّذيهَدانا بِهِ الرَّحمنُ مِن عَمَهِ الجَهلِ
وأفديكَ حَوبائي ۲ وما قَدرُ مُهجَتيلِمَن أنتَمي مَعهُ إلَى الفَرعِ وَالأَصلِ
ومَن جَدُّه جَدّي ومَن عَمُّهُ أبيومَن أهلُهُ ابني ومَن بِنتُهُ أهلي
ومَن ضَمَّني إذ كُنتُ طِفلاً ويافِعاوأنعَشَني بِالبِرِّ وَالعَلِّ وَالنَّهَلِ ۳
ومَن حينَ آخى بَينَ مَن كانَ حاضِرادَعاني فَآخاني وبَيَّنَ مِن فَضلي
لَكَ الخَيرُ إنّي ما حَييتُ لَشاكِرٌلِاءِحسانِ ما أولَيتَ يا خاتَمَ الرُّسُلِ ۴

۲۲۱.امام على عليه السلام :پيامبر خدا ، ميان يارانش برادرى افكند . من گفتم : اى پيامبر خدا! ميان يارانت برادرى افكندى و مرا تنها و بى برادر گذاشتى؟!
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «تو را براى خودم ، آخر از همه قرار دادم . تو در دنيا و آخرت ، برادر منى . تو براى من چنانى كه هارون نسبت به موسى بود» .
پس برخاستم و در حالى كه از شادى و خوش حالى مى گريستم ، اين ابيات را بر خواندم :
تو را با جان خود ، پاسدارى مى كنم ، اى برگزيده اى كه
خداى مهربان ، به واسطه او ، ما را از كورى جهالت ، رهانيد!
جانم به فدايت! و جان من چه ارزشى دارد
در راه كسى كه با او از يك شاخه و ريشه ايم
و كسى كه نيايَش ، نياى من است و عمويش پدر من
و خانواده اش ، فرزندان من و دخترش ، همسر من؛
كسى كه وقتى كودك و نوجوان بودم ، مرا در آغوش خود گرفت
و با نيكى و نوشاندن هاى پياپى اش مرا جان بخشيد ؛
كسى كه وقتى ميان حاضران برادرى افكند
مرا صدا زد و برادر خويشش خواند و فضل مرا آشكار ساخت؟
خيرت باد! تا زنده ام ، سپاس گزارم
به خاطر احسانى كه به من نمودى ، اى خاتم پيامبران!

1.الجَذَل : الفَرَح (الصحاح : ج ۴ ص ۱۶۵۴ «جذل») .

2.الحَوباء : النَّفْس (القاموس المحيط : ج ۱ ص ۵۸ «حوب») .

3.العَلُّ والعَلَلُ ـ محرّكة ـ : الشَّربة الثانية ، أو الشُّرب بعد الشُّرب. والنَّهَل ـ محرّكة ـ : أوّل الشُّرب (القاموس المحيط : ج ۴ ص ۲۰ «علل» و ص ۶۱ «نهل») .

4.كنز الفوائد : ج ۲ ص ۱۸۰ عن سليمان بن جعفر الهاشمي عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام ،المناقب لابن شهر آشوب : ج ۲ ص ۱۸۶ عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، الديوان المنسوب إلى الإمام عليّ عليه السلام : ص ۴۷۰ ح ۳۶۲ وفيه أبيات الشعر فقط نحوه .


دانشنامه قرآن و حديث 2
148

۲۲۱ . الإمام عليّ عليه السلام :ـ به نقل از زيد بن ابى اَوفى، آن هنگام كه از ماجراى برادرى افكندن پيامبر خدا ميان مسلمانان، سخن به ميان آورد ـ :فضائل الصحابة، ابن حنبل در مسجد پيامبر خدا ، به خدمت ايشان رسيدم ... . على عليه السلام به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : وقتى ديدم كه به غير از من با ديگر يارانت آن كردى كه كردى ، روح از بدنم رفت و كمرم شكست . اگر از من عصبانى هستى ، بزرگوارى فرما و مرا ببخش .
پيامبر خدا فرمود : «سوگند به آن كه مرا به حقّ برانگيخت ، تو را جز براى خودم ، آخر از همه قرار ندادم . تو براى من ، همچون هارون نسبت به موسايى ، با اين تفاوت كه پس از من ، پيامبرى نيست . تو برادر و وارث منى» .
على عليه السلام گفت : چه چيزى از تو به ارث مى برم ، اى پيامبر خدا؟
فرمود : «آنچه پيامبران پيش از من، به ارث نهادند» .
على عليه السلام گفت : پيامبران پيش از تو ، چه به ارث نهادند؟
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «كتاب خدا و سنّت پيامبرشان را . و تو و دخترم فاطمه ، در قصرى از بهشت ، با من خواهيد بود . تو ، برادر و رفيق منى» .
سپس پيامبر خدا ، اين آيه را تلاوت كرد : «برادرانى كه بر تخت هايى ، رو به روى يكديگر نشسته اند» [و افزود:] «براى خدا يكديگر را دوست مى دارند و به هم مى نگرند» .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 2
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری: جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    22
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 83470
صفحه از 592
پرینت  ارسال به