به امام صادق عليه السلام گفتم : پايم لغزيد و ناخنم شكست و من ، مقدارى مرهم روى انگشتم گذاشته ام. حال ، براى وضو چه كنم؟
فرمود : «حُكم اين و امثال آن ، از كتاب خداوند عز و جل دانسته مى شود : «خدا در دين ، بر شما سختى قرار نداده است» . بر آن [انگشتِ مرهم نهاده] ، مسح كن» .
نقد دليل دوم
بى شك ، فهم معارف قرآن ، مراتبى دارد كه احاطه به همه مراتب آن ، ويژه خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله است ؛ ۱ امّا اين ، بدان معنا نيست كه معارف قرآن ، به طور مطلق ، بالاتر از فهم عامّه مردم است و پژوهشگران دينى نبايد به متن قرآن ، مراجعه كنند ؛ زيرا:
اوّلاً قرآن كريم تصريح مى فرمايد:
«هَذَا بَيَانٌ لِّلنَّاسِ . ۲
اين (قرآن) ، روشنگرى براى مردم است» .
و مردم را به تدبّر در آيات خويش ، فرا مى خواند:
«كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُواْ ءَايَاتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُوْلُواْ الْأَلْبَابِ . ۳
كتابى است خجسته كه به سوى تو فرستاديم تا در آيات آن بينديشند و خردمندان از آن پند گيرند» .
و كسانى را كه در آن تدبّر نمى كنند ، بدين گونه مورد عتاب قرار مى دهد كه:
«أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَآ . ۴
آيا به قرآن نمى انديشند، يا بر دل هايشان قفل هايى زده شده است؟» .
چگونه مى توان سخنى را كه براى مردم ، قابل فهم نيست ، «بيان» ناميد و آنان