307
دانشنامه قرآن و حديث 1

۱۲.امام صادق عليه السلامـ در باره اين سخن خداوند : «اَجَلى مقرّر داشت ، و اجلى محتوم» ـ :دو اجل ، وجود دارد : يكى ، اجل موقوف [به مشيّت خدا ]كه خدا هر كارى بخواهد ، با آن مى كند ، و ديگرى اجل محتوم [و تغييرناپذير] .

۱۳.صحيح البخارىـ به نقل از ابو عثمان ـ :اُسامة بن زيد گفت : دختر پيامبر صلى الله عليه و آله به ايشان پيغام داد كه : فرزندم در حال قبض روح است . تشريف بياوريد .
پيامبر صلى الله عليه و آله كسى را روانه كرد كه [در جواب ، به او] سلام برساند و بگويد : آنچه خدا مى گيرد و مى دهد ، از آنِ [خودِ] اوست و همه اينها نزد خداوند ، اجلى معيّن دارند . بنا بر اين ، صبور باشد و پاداش الهى را در نظر بگيرد .
دختر پيامبر صلى الله عليه و آله ، كسى را نزد ايشان فرستاد و ايشان را سوگند داد كه نزد وى بيايد.
پيامبر صلى الله عليه و آله برخاست و همراه سعد بن عباده ، معاذ بن جبل ، اُبىّ بن كعب ، زيد بن ثابت و عدّه اى ديگر رفت . كودك را نزد پيامبر خدا آوردند ، در حالى كه بدنش مى لرزيد و در حال جان دادن بود و به گمانم أسامه افزود كه : عين مَشك خشكيده اى شده بود!
[اُسامه گفت :] اشك از چشمان پيامبر صلى الله عليه و آله سرازير شد .
سعد گفت : اى پيامبر خدا! اين ، چه حالى است (چرا گريه مى كنيد)؟
فرمود : «اين ، مهربانى اى است كه خداوند در دل هاى بندگانش نهاده است . خداوند به بندگانِ مهربانش ، مهربان است» .

۱۴.امام صادق عليه السلام :اجلِ غير محتوم ، موقوف اسـت و خـداوند از آن ، آنچه را كه بخواهد،
پيش مى اندازد و آنچه را كه بخواهد ، به تأخير مى افكند ؛ امّا اجل محتوم ، اجلى است كه خداوند عز و جل آن را ، آن طور كه اراده كند ، از [اين ]شب قدر تا شب قدر سال آينده ، نازل (مقدّر) مى كند .
اين است [معناى ]سخن خداوند كه : «پس هر گاه اجلشان فرا رسد ، نمى توانند [آن را] لحظه اى پس و پيش بيندازند» .


دانشنامه قرآن و حديث 1
306

۱۲.الإمام الصادق عليه السلامـ في قَولِهِ تَعالى : «قَضَى أَجَلاً وَأَجَلٌ مُّسَمًّى» ـ :هُما أجَلانِ ؛ أجَلٌ مَوقوفٌ يَصنَعُ اللّهُ ما يَشاءُ ، وأجَلٌ مَحتومٌ . ۱

۱۳.صحيح البخاري عن أبي عثمان عن اُسامة بن زيد :أرسَلَتِ ابنَةُ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله إلَيهِ : إنَّ ابنا لي قُبِضَ فَائتِنا ، فَأَرسَلَ يُقرِئُ السَّلامَ ويَقولُ : إنَّ للّهِِ ما أخَذَ ولَهُ ما أعطى ، وكُلٌّ عِندَهُ بِأَجَلٍ مُسَمّىً ، فَلتَصبِر وَلتَحتَسِب . فَأَرسَلَت إلَيهِ تُقسِمُ عَلَيهِ لَيَأتِيَنَّها .
فَقامَ ومَعَهُ سَعدُ بنُ عُبادَةَ ، ومُعاذُ بنُ جَبَلٍ ، واُبَيُّ بنُ كَعبٍ ، وزَيدُ بنُ ثابِتٍ ورِجالٌ ، فَرُفِعَ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله الصَّبِيُّ ونَفسُهُ تَتَقَعقَعُ . ۲ قالَ : حَسِبتُهُ أنَّهُ قالَ : كَأَنَّها شَنٌّ ، ۳ فَفاضَت عَيناهُ ، فَقالَ سَعدٌ : يا رَسولَ اللّهِ ما هذا؟
فَقالَ : هذِهِ رَحمَةٌ جَعَلَهَا اللّهُ في قُلوبِ عِبادِهِ ، وإنَّما يَرحَمُ اللّهُ مِن عِبادِهِ الرُّحَماءَ . ۴

۱۴.الإمام الصادق عليه السلام :الأَجَلُ الَّذي غَيرُ مُسَمّىً مَوقوفٌ يُقَدِّمُ مِنه ما شاءَ ويُؤَخِّرُ مِنهُ ما شاءَ ، وأمَّا الأَجَلُ المُسَمّى فَهُوَ الَّذي يُنَزِّلُ مِمّا يُريدُ أن يَكونَ مِن لَيلَةِ القَدرِ إلى مِثلِها مِن قابِلٍ ، قالَ : فَذلِكَ قَولُ اللّهِ : «فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَئخِرُونَ سَاعَةً وَ لَا يَسْتَقْدِمُونَ » . ۵

1.تفسير العيّاشي : ج ۱ ص ۳۵۴ ح ۷ عن حمران ، الغيبة للنعماني : ص ۳۰۱ ح ۵ عن حمران بن أعين عن الإمام الباقر عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج ۵ ص ۱۴۰ ح ۹ .

2.تَتَقَعْقَع : أي تضطرِب وتتحرّك. أي : كلّما صار إلى حالٍ لم يلبث أن ينتقل إلى اُخرى تقرّبه من الموت (النهاية : ج ۴ ص ۸۸ «قعقع»).

3.الشَّنّ : القربة الخَلَق. وشنَّتِ القربة : إذا يبست (لسان العرب : ج ۱۳ ص ۲۴۱ «شنن»).

4.صحيح البخاري : ج ۱ ص ۴۳۲ ح ۱۲۲۴ ، صحيح مسلم : ج ۲ ص ۶۳۵ ح ۱۱ ، سنن أبي داوود : ج ۳ ص ۱۹۳ ح ۳۱۲۵ ، سنن ابن ماجة : ج ۱ ص ۵۰۶ ح ۱۵۸۸ كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج ۱۵ ص ۶۵۹ ح ۴۲۶۱۴ .

5.تفسير العيّاشي : ج ۱ ص ۳۵۴ ح ۵ عن مسعدة بن صدقة ، بحار الأنوار : ج ۵ ص ۱۳۹ ح ۳ وراجع : ص ۱۴۰ ح ۴ و ۹ و ج ۹۷ ص ۲ ح ۳ والميزان في تفسير القرآن : ج ۷ ص ۸ و ۹ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 1
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری: جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    22
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 59931
صفحه از 584
پرینت  ارسال به