۱ / ۶
پذيرفته شدن نفرين وى در حقّ اَنَس بن مالك
۵۷۴۱.نهج البلاغة :به انس بن مالك ، هنگامى كه او را به سوى طلحه و زبير ، گسيل داشت تاوقتى به بصره مى رسد ، شمّه اى از آنچه از پيامبر خدا درباره آن دو شنيده است ، به آنان تذكّر دهد . او از اين كار ، سرپيچى كرد و نزد امام على عليه السلام برگشت و گفت : من آن جريان را فرموش كرده ام .
على عليه السلام فرمود : «اگر دروغ مى گويى ، خداوندْ سفيدى درخشانى در صورتت بيفكَنَد كه عمامه نتواند آن را بپوشاند!» .
سيّد رضى گفت : منظور ، بيمارى پيسى است . انس ، بعدها در صورتش پيسى اى پديدار گشت كه جز روبَند زده ، ديده نمى شد .
ر . ك : ج ۲ ص ۳۴۱ (نفرين على به پنهان كنندگان) .
۱ / ۷
پذيرفته شدن نفرين وى درباره جاسوس معاويه
۵۷۴۲.الإرشادـ به نقل از جُميع بن عُمَير ـ: على عليه السلام شخصى را ـ كه نامش عيزار بود ـ به گزارش اخبارش به معاويه متّهم كرد . آن شخص ، اين كار را انكار كرد و رد نمود . امير مؤمنان به او فرمود : «آيا به خدا سوگند مى خورى كه چنين كارى نكرده اى؟» .
گفت : آرى . و زود ، سوگند خورد .
امير مؤمنان به وى فرمود : «اگر دروغ مى گويى ، خدا ديده هايت را نابينا كند!» .
جمعه نگذشت كه او كور از خانه خارج شد، به گونه اى كه دستش را مى گرفتند وخداوند ، بينايى اش را گرفت .