۳ / ۱۸
طلاق دادن زن در روزگار شرك
۵۷۰۱.شرح الأخبارـ به نقل از ابو عثمان بدرى ـ: مردى پيش عمر بن خطّاب آمد و گفت : من زنم را يك بار در زمان شرك و دو بار ، وقتى كه اسلام آورده ام ، طلاق داده ام . چه نظر مى دهى؟
عمر ، سكوت كرد .
آن مرد به عمر گفت : نظرت چيست؟
عمر گفت : در همين حال بمان تا على بن ابى طالب بيايد .
على عليه السلام آمد . عمر به آن مرد گفت : داستانت را براى وى تشريح كن [ و او نيزچنين كرد .] على عليه السلام فرمود : «اسلام آوردن ، گذشته را منهدم مى سازد و اين زن ، با حقّ يك طلاق ديگر ، به همسرى تو باقى است» .
۳ / ۱۹
زنى كه با نوجوانى نابالغ ، زنا كرده بود
۵۷۰۲.امام رضا عليه السلام :امير مؤمنان ، درباره زن شوهردارى كه نوجوانى با وى درآميخته بود ،داورى كرد .
عمر ، دستور داد زن را سنگسار كنند كه على عليه السلام فرمود : «سنگسار ، [بر او] واجب نيست ؛ بلكه حد بر وى واجب است ؛ چون كسى كه با وى در آميخته است ،بالغ نيست» .
۳ / ۲۰
كسى كه گاوش شتر ديگرى را كشته بود
۵۷۰۳.المُقنع :مردى به همراه مردى ديگر ، پيش عمر بن خطّاب آمد و گفت : گاو اين مرد ،شكم شتر مرا پاره كرده است .
عمر گفت : پيامبر خدا در آنچه مربوط به كشتن چارپايان است ، مى فرمود كه آن ،از جمله جُبار (چيزى كه نه ديه و نه قصاص دارد) است .
امير مؤمنان عليه السلام فرمود : «پيامبر خدا فرموده است كه : ضررپذيرى و ضرررسانى ،[ در اسلام] نيست . اگر صاحب گاو ، گاوش را در راه شتر بسته بوده است ، ضامن آن است» .
موضوع را بررسى كردند و ديدند كه صاحب گاو ، آن را از مزرعه آورده و در راه شتر ، بسته بوده است .
عمر ، نظر على عليه السلام را پذيرفت و صاحب گاو را ملزَم به پرداخت قيمت شتر كرد .