381
دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج11

۵ / ۴

خطبه بدون الف

۵۵۹۹.شرح نهج البلاغة :بسيارى از مردم ، روايت كرده اند كه گروهى از ياران پيامبر خدا بحث مى كردند كه : «كدام يك از حروف الفبا، بيشترين كاربرد را در كلام دارد؟» و همه بر حرف «الف» اتّفاق كردند .
على عليه السلام فرمود: ۱ «سپاس مى گزارم آن را كه منّتش عظيم است . و نعمتش فراوان و رحمتش بر غضبش پيش است. كلامش تمام، و اراده اش نافذ و حكمش رساست.
[ او را] سپاس مى گويم ، سپاس گفتن كسى كه به پروردگارىِ او اقرار دارد و به بندگى اش گردن نهاده ، از نافرمانى اش گريزان است ، به توحيدش معترف است و از او مغفرتى را اميد دارد براى نجات يافتن در روزى كه آدمى را از خانواده و فرزند ، مشغول مى دارد .
از او يارى مى جوييم و كمال مى طلبيم و هدايت مى خواهيم . به او ايمان داريم و بر او توكّل مى كنيم .
به او گواهى مى دهم ، گواهى فرد با اخلاصِ با يقين ، و او را يكتا مى دانم ، يكتا دانستن كسى كه ايمان و يقين دارد ، و او را يگانه مى شمارم ، يگانه شمارىِ بنده اذعان كننده . او را شريكى در مُلكش نيست و در آفرينشش ياورى ندارد . از داشتن مشاور و دست يار و كمك كار و يارى كننده و هماورد ، فراتر است .
آگاهى يافت و پنهان داشت . به ژرفا شد و نيك دانست. فرمان روايى يافت و چيره گرديد . نافرمانى شد و بخشيد . داورى كرد و داد ورزيد . همواره بوده است و خواهد بود . «هيچ موجودى همانند او نيست» .
او ، از پسِ هر موجودى است ، پروردگارى كه به عزّتش پيروز و به قدرتش نيرومند است . به خاطر برترى اش منزّه است و به خاطر والايى اش متكبّر است . ديده اى او را درك نمى كند و نگاهى بر او احاطه ندارد . قوى ، بلند مرتبه ، بينا ، شنوا ، مهربان و بخشنده است . هر كس كه وصفش كرده ، در وصف او ناتوان است و هر كس كه او را مى شناسد ، در نعت او سرگشته است .
نزديك است و دور ، و دور است و نزديك . پاسخ هر كس را كه بخوانَدش مى دهد ، و روزى اش مى دهد و به او مى بخشد . داراى لطفى مستور و قدرتى قوى و رحمتى گسترده و كيفرى دردآور است . رحمتش بهشتِ وسيع و زيباست ، و مجازاتش جهنّم درازْ دامن و زجرآور است .
به بعثت محمّد صلى الله عليه و آله ، فرستاده و بنده ، و وصى و پيامبر و نجات يافته و دوست و شيفته اش ، گواهى مى دهم كه او را در بهترين روزگار و در دوران فَترت وحى و كفر ، از روى رحمت بر بندگان و منّت فراوان برانگيخت و پيامبرى را به او پايان داد و حجّتش را با او استوار ساخت . [ محمّد صلى الله عليه و آله ] پند داد و دلسوزى كرد ، ابلاغ كرد و كوشيد ، در حالى كه با مؤمنان مهربان بود و بخشنده ، سخاوتمند بود و خشنود ، و پيشوا بود و زيرك . بر او بادْ رحمت ، سلام ، بركت و احترام پروردگارِ باگذشت و مهربان كه نزديك و برآورنده [ دعا ]است!
اى جمعى كه حاضريد! شما را به همان سفارش هاى پروردگارتان توصيه مى كنم و سنّت پيامبرتان را به يادتان مى آورم . بر شما بادْ بيمى كه دلتان را آرامش دهد ، و ترسى كه اشك هايتان را جارى سازد ، و پروايى كه پيش از روزِ گرفتارى و سرگشتگى تان شما را نجات دهد ؛ روزى كه در آن ، هر كه خوبى هايش سنگين باشد و بدى هايش سبك ، پيروز مى گردد .
بنا بر اين ، درخواستتان و تضرّع شما بايد درخواستى از سرِ افتادگى ، فروتنى ، شكر و زارى ، و نيز همراهِ توبه ، وارستگى ، پشيمانى و برگشت باشد و هر اهل فرصتى از شما بايد سلامت را قبل از بيمارى ، و جوانى را قبل از پيرى ، و برخوردارى را قبل از نيازمندى ، و فراغت را پيش از گرفتارى ، و بودنش را قبل از سفرش غنيمت بدارد ، پيش از كهن سالى و پيرى و بيمارى كه طبيبش از او نااميد و روى گردان و دوستش از او بُريده باشد ، رحمتش قطع شود و خِردش تغيير كند و آن گاه گفته شود : او ناخوشْ احوال و پيكرش لاغر و نزار است .
آن گاه در جان كَندن شديد ، به تلاش افتد و دور و نزديك به گِردش آيند ، ديده اش خيره و نگاهش چرخان گَردد ، پيشانى اش عَرَق كند ، دماغش گشوده گردد و زارى اش فرو افتد ، نفسش محزون شود و همسرش بر او بگِريد ، گورش كَنده و فرزندش بى پدر گردد ، دار و دسته اش از گِرد او پراكنده گردند و جمع آورده هايش تقسيم شود ، گوش وچشمش از بين رفته باشد، پاهايش كشيده و برهنه و عريان گردد ، او را غسل دهند ، بر او آب بپاشند ، كفن بياورند و برايش بگسترند و آماده كنند ، چانه اش را ببندند ، جامه اى از پارچه بر تن او بپوشانند و دستار بر سر او بپيچند و از او خداحافظى كنند و بر وى سلامْ دهند ، او را روى تابوت بنهند ، با تكبير بر او نماز بگزارند ، و از خانه هاى آراسته و قصرهاى محكم و سنگْ آذين ، منتقل، و در گورى لحد شده و تنگْ جايى سخت و محكم گشته با گِل و سقفْ زده شده با سنگ ، نهاده گردد و گورش برايش ترسناك شود و خاك بر رويش ريخته شود و بيم دادن ها تحقّق پيدا كند و خبرش فراموش شود ، و دوست و برگزيده و نديم و خويشاوندانش از نزد او برگردند و نزديكان و دوستانش تغيير كنند و او در دل گور و گروگانِ تنهايى بماند ، و كِرم هاى گورش به پيكرش افتند و خون از بينى اش بيرون زند و خاك گور ، گوشت بدنش را گَرد سازد و خونش جارى گردد و استخوانش بپوسد تا روز محشر .
آن گاه به هنگامى كه در صورْ دميده شد و به حشر و نشر ، فرا خوانده گشت ، از گور برخيزد . آن گاه است كه گورها بشكافد ، و رازهاى دل ها حاصلْ آيد ، و هر پيامبر و صدّيق و گواهى فرا خوانده شود ، و [ پروردگار ]توانايى كه به بنده اش آگاه و بصير است ، به تنهايى به داورى بپردازد . چه بسيار ناله ها كه بيمارْ سر مى دهد و چه بسيار حسرتى كه به دردش آورَد .
در هر ايستگاه ترسناك و در محضرِ آن جليل ، در پيشگاه فرمان روايى عظيم ـ كه به هر كوچك و بزرگى آگاه است ـ ، در اين هنگام ، شرمش او را به بند مى كشد و ناآرامى اش او را محصور مى كند . گناهش مورد رحمت قرار نمى گيرد و فريادهايش شنيده نمى شود ، و حجّتش بيان نمى گردد . كهنه جامه اش از بين مى رود ، و نامه اعمالش گشوده مى گردد و به كردارهاى بدش نگاه مى شود ، و ديده اش بر نگاه هايش گواهى مى دهد ، و دستش به زدنش ، پايش به گام برداشتنش ، و عورتش به عمل نامشروعش ، و پوستش به بَسودنش گواهى مى دهند .
گردنش در زنجير و دست هايش بسته است و پيش بُرده مى شود و در تنهايى كشيده مى شود و با اندوه و سختى ، وارد دوزخ مى گردد و در دوزخ ، همواره عذاب مى شود و از شربت دوزخى چشانده مى شود كه صورتش را كباب مى كند و پوستش را مى كَنَد ، و دوزَخْبانى با عمود آهنين بر او مى كوبد و پوستش پس از جدا شدن دوباره ، چون پوستى تازه مى رويد ، طلب كمك مى كند و نگهبانان دوزخ ، از او روى بر مى گردانند و فرياد مى كشد و زمانى مى مانَد و پشيمان مى گردد .
از هر عاقبت بد ، به خداى توانا پناه مى برم ، و از او مى خواهم كه از هر كه راضى است ، درگذرد و هر كه را مى پذيرد ، بيامرزد . او تأمين كننده نياز من و به انجام رسانِ درخواست من است . هر كس از عذاب پروردگارش راه بگردانَد ، در بهشت او در مقام قُرب ، قرار داده مى شود و در كاخ هاى استوار ، جاودانه مى گردد و حور عين و [ نيز] غلمان را مالك مى شود كه با كاسه هايى دور او مى چرخند . چنين كسى در بارگاه قدس ، جاى داده مى شود و در نعمت مى چرخد و از آب خوشگوار تَسنيم ، سيراب مى شود و از چشمه سَلْسَبيل مى نوشد كه به زنجبيل ، آميخته و به مُشك و عنبر ، آغشته گشته است . مُلك دايمى مى يابد و احساس شادى مى كند . در باغى پُر درخت ، از شراب هايى مى نوشد كه از نوشيدن آنها ، نه سردرد مى گيرد و نه سست مى شود .
اين ، جايگاه كسى است كه از پروردگارش مى ترسد و خود را از گناه ، دور مى دارد و آن ، كيفر كسى است كه اراده خدايش را انكار مى كند و خواست نَفْسش گناه را برايش تزيين مى كند .
اين ، كلام آخر و حكم دادگرانه است و همان خبرى است كه نقل شده ، و همان پندى است كه تصريح گشته است : «وحى [ ، نامه اى] است از حكيمى ستوده» كه روح القدس ، آن را به طور آشكار ، بر دلِ پيامبرِ هدايت شده صاحب كمال ، نازل كرده است . پيامبرانِ فرستاده شده و بزرگان شايسته بر او درود فرستاده اند .
از دشمن نفرين شده رانده گشته ، به پروردگار دانا و مهربان و كريم ، پناه مى برم! بايد كه هر زارى كننده شما زارى كند و هر ناله كننده شما ناله بزند و هر بنده اى از شما براى من و شما طلب بخشش كند ، كه پروردگارم به تنهايى براى من بس است!» .

1.در متن عربى اين گفتارِ على عليه السلام هيچ الفى به كار نرفته است . (م)


دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج11
380

۵ / ۴

خُطبَتُهُ الخالِيَةُ مِنَ الأَلِفِ

۵۵۹۹.شرح نهج البلاغة :رَوى كَثيرٌ مِنَ النّاسِ قالوا : تَذاكَرَ قَومٌ مِن أصحابِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله أيُّ حُروفِ الهِجاءِ أدخَلُ فِي الكَلامِ ؟ فَأَجمَعوا عَلَى الأَلِفِ ، فَقالَ عَلِيٌّ عليه السلام :
حَمِدتُ مَن عَظُمَت مِنَّتُهُ وسَبَغَت نِعمَتُهُ وسَبَقَت غَضَبَهُ رَحمَتُهُ وتَمَّت كَلِمَتُهُ ونَفَذَت مَشيئَتُهُ وبَلَغَت قَضِيَّتُهُ ، حَمِدتُهُ حَمدَ مُقِرٍّ بِرُبوبِيَّتِهِ مُتَخَضِّعٌ لِعُبودِيَّتِهِ مُتَنَصِّلٌ مِن خَطيئَتِهِ مُتَفَرِّدٌ بِتَوحيدِهِ مُؤَمِّلٌ مِنهُ مَغفِرَةً تُنجيهِ يَومَ يَشغَلُ عَن فَصيلَتِهِ وبَنيهِ .
ونَستَعينُهُ ونَستَرشِدُهُ ونَستَهديهِ ونُؤمِنُ بِهِ ونَتَوَكَّلُ عَلَيهِ ، وشَهِدَتُ لَهُ شُهودَ مُخلِصٍ موقِنٍ وفَرَّدتُهُ تَفريدَ مُؤمِنٍ مُتَيَقِّنٍ ، ووَحَّدتُهُ تَوحيدَ عَبدٍ مُذعِنٍ ، لَيسَ لَهُ شَريكٌ في مُلكِهِ ، ولَم يَكُن لَهُ وَلِيٌّ في صُنعِهِ جَلَّ عَن مُشيرٍ ووَزيرٍ وعَن عَونِ مُعينٍ ونَصيرٍ ونَظيرٍ .
عَلِمَ فَسَتَرَ وبَطَنَ فَخَبَرَ ومَلَكَ فَقَهَرَ وعُصِيَ فَغَفَرَ وحَكَمَ فَعَدَلَ لَم يَزَل ولَن يَزولَ «لَيْسَ كَمِثْلِهِى شَىْ ءٌ» ۱ وهُوَ بَعدَ كُلِّ شَيءٍ رَبٌّ مُتَعَزِّزٌ بِعِزَّتِهِ مُتَمَكِّنٌ بِقُوَّتِهِ مُتَقَدِّسٌ بِعُلُوِّهِ مُتَكَبِّرٌ بِسُمُوِّهِ ، لَيسَ يُدرِكُهُ بَصَرٌ ولَم يُحِط بِهِ نَظَرٌ ، قَوِيٌّ مَنيعٌ بَصيرٌ سَميعٌ رَؤوفٌ رَحيمٌ . عَجَزَ عَن وَصفِهِ مَن يَصِفُهُ وضَلَّ عَن نَعتِهِ مَن يَعرِفُهُ .
قَرُبَ فَبَعُدَ وبَعُدَ فَقَرُبَ ، يُجيبُ دَعوَةَ مَن يَدعوهُ ويَرزُقُهُ ويَحبوهُ ، ذو لُطفٍ خَفِيٍّ وبَطشٍ قَوِيٍّ ورَحمَةٍ موسَعَةٍ وعُقوبَةٍ موجِعَةٍ ، رَحمَتُهُ جَنَّةٌ عَريضَةٌ مُونِقةٌ ۲ ، وعُقوبَتُهُ جَحيمٌ مَمدودَةٌ موبِقَةٌ .
وشَهِدتُ بِبَعثِ مُحَمَّدٍ رَسولِهِ وعَبدِهِ وصَفِيِّهِ ونَبِيِّهِ ونَجِيِّهِ وحَبيبِهِ وخَليلِهِ ، بَعَثَهُ في خَيرِ عَصرٍ وحينِ فَترَةٍ وكُفرٍ ، رَحمَةً لِعَبيدِهِ ومِنَّةً لِمَزيدِهِ ، خَتَمَ بِهِ نُبُوَّتَهُ وشَيَّدَ بِهِ حُجَّتَهُ ، فَوَعَظَ ونَصَحَ وبَلَّغَ وكَدَحَ ، رَؤوفٌ بِكُلِّ مُؤمِنٍ رَحيمٌ سَخِيٌّ رَضِيٌّ وَلِيٌّ زَكِيٌّ ، عَلَيهِ رَحمَةٌ وتَسليمٌ وَبَركةٌ وتكريمٌ ، من رَبٍّ غَفورٍ رَحيمٍ قَريبٍ مُجيبٍ .
وَصَّيتُكُم مَعشَرَ مَن حَضَرَني بوَصيَّةِ رَبِّكُم ، وذَكَّرتُكُم بِسُنّةِ نَبيِّكُم ، فَعَلَيكُم بِرَهبَةٍ تُسَكِّنُ قُلوبَكُم ، وَخَشيَةٍ تُذري دُموعَكُم ، وتَقيَّةٍ تُنجيكُم قَبلَ يَومِ تُبلِيكُم وَتُذهِلُكُم ، يَومٌ يفوزُ فِيهِ مَن ثَقُل وَزنُ حَسنَتَه ، وَخَفَّ وَزنُ سَيّئَتهِ ، وَلتَكُن مَسأَلتكُم وَتَملُّقُكُم مَسأَ لَةَ ذُلٍّ وخٌضوعٍ وشُكرٍ وخُشوع ، بِتَوبَةٍ وتَوَرُّع ونَدَم ورُجوعِ ، وليَغتَنم كُلُّ مُغتَنمٍ مِنكُم صِحَّتهُ قَبلَ سُقمِهِ وشَبيبَتَهُ قَبلَ هَرَمِهِ ، وَسَعَتَهُ قَبلَ فَقرِهِ ، وفَرغَتَهُ قَبلَ شُغلِهِ وحَضَرَهُ قَبلَ سَفَرِهِ ، قَبلَ تَكبُّرٍ وَتَهرُّمٍ وتَسَقُّمٍ ، يَمَلُّهُ طَبيبُه ، ويُعرِضُ عَنه حَبيبُهُ ، ويَنقَطعُ غمدُهُ ، ويَتَغيَّر عقلُهُ .
ثُمّ قيلَ : هُوَ مَوعوكٌ وجِسمُهُ مَنهوكٌ ، ثُمَّ جَدَّ في نَزعٍ شَديدٍ ، وحَضَرَهُ كُلُّ قَريبٍ وَبعيدٍ ، فَشَخَصَ بَصَرُه ، وطمَحَ نَظَرهُ ، ورَشَحَ جَبينُه ، وعَطَفَ عَرينُهُ ، وسَكَنَ حَنينُهُ ، وحَزَنَتهُ نفسُهُ ، وَبكَتهُ عرسُهُ ، وحُفِر رَمسُهُ ، ويُتِّمَ مِنهُ وِلدُهُ ، وتَفَرّقَ مِنه عَدَدُهُ ، وقُسِّمَ جَمعُهُ ، وذَهَبَ بَصَرهُ وسَمعُهُ، ومُدِّدَ وجُرِّدَ وعُرِّيَ وغُسِّلَ ونُشِّفَ وسُجِّيَ ، وبُسِطَ لَهُ وهُيِّئَ ، ونُشِرَ عَلَيهِ كَفَنُهُ ، وشُدَّ مِنهُ ذَقنُهُ وقُمِّصَ وعُمَّم ، ووُدِّعَ وسُلِّمَ ، وحُمِلَ فَوقَ سَريرٍ ، وصُلِّيَ عَلَيهِ بِتَكبيرٍ ، ونُقِلَ مِن دورٍ مُزَخرَفَةٍ وقُصورٍ مُشَيَّدَةٍ وحُجُرٍ مُنَجَّدَةٍ ۳ ، وجُعِلَ في ضَريحٍ مَلحودٍ وضيقٍ مَرصودٍ بلَبنٍ مَنضودٍ ، مُسَقَّفٍ بجُلمودٍ ، وهيلَ عَلَيه حَفرُه ، وحُثِي عَلَيه مَدَرُهُ ، وتَحَقَّق حِذره ، ونُسِيَ خَبَرَهُ ، وَرجَعَ عَنهُ وَليّهُ وصَفِيُّهُ ونَديمُهُ وَنسيبُهُ ، وتَبَدَّلَ بِهِ قَرينُهُ وحَبيبُهُ ، فَهُو حَشوُ قَبرٍ ورَهينُ قَفرٍ ، يَسعى بجِسمِهِ دودُ قَبرِهِ ، ويَسيلُ صَديدُهُ ۴ من مَنخِرِهِ ، يَسحَقُ تُرْبهُ لَحمَهُ ، ويَنشَفُ دَمُهُ ، ويَرمُّ عَظمُهُ ، حَتّى يَومِ حَشرِهِ ، فَنُشِرَ مِن قَبرِهِ حينَ يُنفَخُ في صورٍ ، ويُدعى بِحَشرٍ ونُشورٍ .
فَثَمَّ بُعثِرَت قُبورٌ ، وحُصِّلَت سَريرَةُ صُدورٍ ، وجيءَ بِكُلِّ نَبيٍّ وصِدّيقٍ وشَهيدٍ ، وتَوَحَّد لِلفَصلِ قَديرٌ بعَبدِهِ خَبيرٌ بَصيرٌ ، فَكَم مِن زَفرةٍ تُضنيهِ وحَسرَةٍ تُنضيهِ ، ۵ في مَوقِفٍ مَهولٍ ، ومَشهَدٍ جَليلٍ بَينَ يَدَي مِلكٍ عَظيمٍ ، وبِكُلِّ صَغيرٍ وكَبيرٍ عَليمٌ ، فَحينِئذٍ يُلجِمهُ عَرَقهُ ويُحصرُه قَلقَهُ ، عَبرَتُهُ غَيرُ مَرحومَةٍ وصَرخَتُهُ غَيرُ مَسموعَةٍ ، وحُجَّتَهُ غَيرُ مَقولَةٍ ، زالَت جَريدَتُه ۶ ونُشِرَت صَحيفَتُهُ . نُظِرَ في سوءِ عَمَلِهِ ، وشَهِدَت عَلَيهِ عَينُهُ بنَظَرِهِ ، ويَدُهُ بِبَطشه ورِجلُهُ بخَطوِه ، وفَرجُه بلَمسِه ، وجِلدُهُ بِمَسِّهِ ، فَسُلسِلَ جَيْدُه ، وغُلَّت يَدُهُ ، وسيقَ فَسُحِبَ وَحدَهُ ، فَوَرَدَ جَهَنَّم بِكَربٍ وشِدَّةٍ ، فَظَلَّ يُعذَّبُ في جَحيمٍ ، ويُسقى شُربَةً مِن حَميمٍ تَشوي وَجهَهُ ، وتَسلَخُ جِلدَهُ ، وتَضرِبُه زِبنِيَةٌ بِمَقمَعِ مِن حَديدٍ ، وَيَعودُ جِلدُهُ بَعد نُضجِهِ كَجِلدٍ جَديدٍ ، يَستَغيثُ فَتُعرِضُ عَنهُ خَزَنَةُ جَهَنّم، ويَستَصرِخُ فَيَلبَثُ حُقبَةً يَندَمُ .
نَعوذُ بِرَبٍّ قَديرٍ من شَرِّ كُلِّ مَصيرٍ ، ونَسأَ لُه عَفوَ مَن رَضِي عَنهُ ، ومَغفِرةَ مَن قَبلَهُ ، فَهُوَ وَلِيُّ مَسألَتي ومُنجِحُ طَلبتي ، فَمَن زُحزِحَ عَن تعذيبِ رَبِّه ، جُعِل في جَنَّتِهِ بِقُربِهِ ، وخَلَدَ في قُصورٍ مُشَيَّدَةٍ ومُلك بِحورِ عِينٍ وحَفَدَة ، وطَيفَ عَلَيهِ بكؤوس ، اُسكِنَ في حَظيرَةِ قُدّوسٍ ، وتَقَلَّبَ في نَعيمٍ ، وسُقِيَ مِن تَسنيمٍ ، وشَرَبَ مِن عَينٍ سَلسَبيلٍ ، ومُزِجَ لَه بِزَنجَبيلِ مُخَتَّم بِمِسكٍ وعَبيرٍ ، مُستَديمٌ لِلمُلكِ مُستَشعِرٌ لِلسُّرُر ، يَشرَبُ مِن خُمورٍ ، في رَوضٍ مُغدِقٍ ، لَيسَ يُصدَّعُ مَن شَرِبَهُ وَلَيسَ يُنزَفُ .
هذِهِ مَنزِلَةُ مَن خَشِيَ رَبَّهُ ، وحَذَّرَ نَفسَهُ مَعصِيَتَهُ ، وتِلكَ عُقوبَةُ مَن جَحَدَ مَشيئَتَهُ ، وسَوَّلَت لَهُ نَفسُهُ مَعصِيَتَهُ ، فَهُوَ قَولٌ فَصلٌ ، وحُكمٌ عَدلٌ ، وخَيرُ ۷ قَصَصٍ قُصَّ ووَعظٍ نُصَّ «تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ» ۸ ، نَزَلَ بِهِ روحُ قُدُسٍ مُبين عَلى قَلبِ نَبِيٍّ مُهتَدٍ رَشيدٍ ، صَلَّت عَلَيهِ رُسُلٌ سَفَرَةٌ مُكرَّمونَ بَرَرَةٌ .
عُذتُ بِرَبٍّ عَليمٍ رَحيمٍ كَريمٍ مِن شَرِّ كُلِّ عَدُوٍّ لَعينٍ رَجيمٍ ، فَليَتَضَرَّع مُتَضَرِّعُكُم وَليَبتَهِل مُبتَهِلُكُم ، وَليَستَغفِر كُلُّ مَربوبٍ مِنكُم لي ولَكُم ، وحَسبي رَبّي وَحدَهُ . ۹

1.الشورى : ۱۱ .

2.الأنَقَ : الفَرح والسرور ، الشيء الأنيق : المُعجِب (النهاية : ج ۱ ص ۷۶ «أنق») .

3.التنجيد : التَّزيين . يقال : بيت مُنَجَّد ، ونُجوده : ستوره التي تُعَلّق على حيطانه ، يُزَيَّن بها (النهاية : ج ۵ ص ۱۹ «نجد») .

4.الصديدُ : قيحٌ ودَمٌ (مجمع البحرين : ج ۲ ص ۱۰۱۵ «صدد») .

5.الضَّنى : السقِيمُ ، وأضناه المرض أي أثقَله ، والضِّنى بالكسر : الأوجاع (لسان العرب : ج ۱۴ ص ۴۸۶ و ۴۸۷ «ضنا») .

6.جُرَيدَة : تَصغير جَرْدَة ، وهي : الخِرْقة البالية (النهاية : ج ۱ ص ۲۵۷ «جرد») .

7.نقلنا ما أوردناه من «مصباح الكفعميّ» ، و ما في المصدر : «خبر قصص» .

8.فصّلت : ۴۲ .

9.شرح نهج البلاغة : ج ۱۹ ص ۱۴۰ ، مطالب السؤول : ص ۶۰ ، كفاية الطالب : ص ۳۹۳ عن أبي صالح ، كنز العمّال : ج ۱۶ ص ۲۰۹ ح ۴۴۲۳۴ ؛ المصباح للكفعمي : ص ۹۶۸ كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج ۷۷ ص ۳۴۰ ح ۲۸ وراجع المناقب لابن شهر آشوب : ج ۲ ص ۴۸ والخرائج والجرائح : ج ۲ ص ۷۴۰ ح ۵۶ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج11
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ریشهری، با همکاری: سیّد محمّدکاظم طباطبایی و سیّد محمود طباطبایی‏نژاد، ترجمه: عبدالهادی مسعودی، محمّد علی سلطانی، مهدی مهریزی، سیّد ابوالقاسم حسینی(ژرفا)، و جواد محدّثی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 48038
صفحه از 613
پرینت  ارسال به