سعادت دنيا و آخرت انسان در كنار يكديگر است. بر اين اساس ، آنچه موجب خوشى و آسايش مادّى انسان است ، مشروط به اين كه براى حيات معنوى و زندگى اُخروى او زيانبار نباشد ، سعادت محسوب مى شود و در مقابل ، آنچه موجب رنج و ناراحتى مادّى انسان مى گردد، ولى زمينه ساز حيات معنوى و آسايش كامل تر وى نيست ، شقاوت ناميده مى شود .
بنا بر اين ، آنچه در احاديث در تبيين سعادت آمده (مانند : صورت زيبا، همسر زيبا و شايسته، خانه خوب و بزرگ، مَركب رهوار) ۱ و نيز آنچه در تبيين شقاوت آمده (مانند : همسر ناشايست، خانه نامطلوب و مَركب نامناسب) ، ۲ تنها بخشى از مصاديق سعادت و شقاوت است .
حقيقت سعادت و شقاوت
نكته مهم و قابل توجّه در تفسير سعادت و شقاوت ، اين است كه سعادت و شقاوت اُخروى ، قابل مقايسه با سعادت و شقاوت دنيوى نيست ؛ چرا كه لذّت ها و رنج هاى دنيا ، هر قدر هم زياد باشند ، ناقص و پايان پذيرند ، در حالى كه لذّت و رنج آخرت ، كامل تر از دنيا و هميشگى اند . از اين رو ، امام على عليه السلام در حديثى ، سعادت حقيقى را چنين تبيين مى فرمايد :
حَقيقَةُ السَّعادَةِ أَن يَختِمَ الرَّجُلُ عَمَلُهُ بِالسَّعادَةِ . ۳ حقيقت خوش بختى ، آن است كه مردى ، كارش به خوش بختى پايان پذيرد .
و درباره شقاوت حقيقى مى فرمايد :