۶۳۹۹.امام صادق عليه السلام :در زمان پيامبر خدا ، مردى بود كه به او ذو النَّمِرَه (داراى لكه سياه و سفيد) ۱ گفته مى شد . او زشت ترينِ مردم بود و به همين جهت ، ذو النَّمِره ناميده شده بود. وى به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد و گفت : اى پيامبر خدا! مرا از آنچه خداوند عز و جل بر من واجب نموده، آگاه كن .
پيامبر خدا به او فرمود: «خداوند بر تو ، هفده ركعت نماز در شبانه روز و روزه ماه رمضان ـ اگر آن ماه را درك كردى ـ و حج ـ هر گاه كه توانش را داشتى ـ و زكات را واجب نموده است» و آنها را براى او توضيح داد .
گفت : سوگند به آن كه به حق ، تو را به پيامبرى برانگيخت ، من چيزى [از مستحبّات ]را به آنچه پروردگارم بر من واجب نموده، نمى افزايم» .
پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: «اى ذو النَّمِره! چرا؟» .
گفت : به خاطر آن كه مرا زشت آفريد .
آن گاه جبرئيل عليه السلام بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد و گفت : اى پيامبر خدا! پروردگارت به تو دستور مى دهد كه از جانب او به ذو النمره سلام برسانى و به او بگويى: پروردگارت ـ تبارك و تعالى ـ مى فرمايد: آيا خشنود نيستى كه در روز رستاخيز، تو را به زيبايىِ جبرئيل ، محشور نمايم؟
پيامبر خدا به او فرمود: «اى ذو النمره! اين ، جبرئيل است كه [از سوى خدا ]به من امر مى كند به تو سلام برسانم ، و پروردگارت به تو مى فرمايد: آيا خشنود نيستى كه تو را به زيبايىِ جبرئيل ، محشور نمايم؟» .
ذو النمره گفت : همانا من خشنود شدم . اى پروردگار من! سوگند به عزّتت ، [بر واجباتم ]افزون مى كنم تا خشنود گردى .