آن گاه خضر عليه السلام براى بيان اين كه كارش صحيح و حكيمانه بوده است، مى گويد :
«وَ أَمَّا الْغُلَـمُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَـنًا وَ كُفْرًا * فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِّنْهُ زَكَوةً وَ أَقْرَبَ رُحْمًا . ۱ و امّا نوجوان ، پدر و مادرش ، [ هر دو ] مؤمن بودند . پس ترسيديم [ مبادا ]آن دو را به طغيان و كفر بكشاند . پس خواستيم كه پروردگارشان ، آن دو را به پاك تر و مهربان تر از او عوض دهد» .
بنا بر اين با توجّه به محدوديت علم انسان درباره راز هستى، با نگاه سطحى نمى توان ناكامى هاى مستضعفان را بر خلاف عدل و حكمت دانست . اين ، در حالى است كه خداوند متعال ، ناكامى هاى مستضعفان را ـ كه خود ، هيچ نقشى در آنها ندارند ـ در جهان ديگر ، جبران خواهد نمود .