ج ـ دعا
۶۳۰۶.امام على عليه السلام :مردى به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد و گفت : اى پيامبر خدا! جانم سير و قانع نمى گردد.
پيامبر خدا به او فرمود: «بگو: خدايا! مرا به قضايت خشنود كن و بر بلايت شكيباساز و تقديرهايت را برايم مبارك گردان، تا جلو افتادن چيزى را كه به تأخير انداخته اى و تأخير چيزى را كه جلو انداخته اى ، دوست نداشته باشم» .
۶۳۰۷.امام على عليه السلام :با پيامبر خدا همنشين شدم . فرمود: «اى ابو الحسن! همانا دوست دارم پانصد گوسفند را همراه با شبانشان به تو ببخشم، يا پنج سخن به تو بياموزم كه به وسيله آنها خدا را بخوانى» .
گفتم : پدر و مادرم ، به فدايت! هر كس دنيا را بخواهد ، پانصد گوسفند همراه با شبانشان را مى خواهد، و هر كس آخرت را بخواهد ، پنج سخن را مى خواهد .
فرمود: «تو كدام را مى خواهى؟» .
گفتم : پنج سخن را .
فرمود: «پس بگو: خدايا! گناهم را بيامرز و كسبم را پاك گردان و در اخلاقم گشايش عطا كن و از آنچه قسمتم نموده اى ، بهره مندم كن و جانم را در پى چيزى مبر كه آن را از من دور گردانيده اى» .
۶۳۰۸.امام على عليه السلامـ در دعايى كه به كميل بن زيادِ نخعى آموخت ـ: خدايا! همانند درخواست فروتن و ذليل و خاشع ، از تو مى خواهم كه بر من آسان بگيرى و به من رحم كنى و مرا به قسمتت خشنود و قانع سازى و مرا در همه حالت ها متواضع قرار دهى.
۶۳۰۹.امام على عليه السلامـ در دعايش ـ: خدايا! ... و از تو مى خواهم كه سپاس گزارى بر نعمتت، و شكيبايى بر بلايت، و خشنودى به قَدَرت را روزى ام گردانى.