دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد سیزدهم
صفحه 7
بخش پانزدهم : حكمت ها
در آمد
باب يكم : حكمت هاى عقلى و علمى
باب دوم : حكمت هاى اعتقادى
باب سوم : حكمت هاى عقيدتى و سياسى
باب چهارم : حكمت هاى عبادى
باب پنجم : حكمت هاى اخلاقي و عملى
باب ششم : حكمت هاى جامع
باب هفتم : حكمت هاى گوناگون
باب هشتم : حكمت هاى منظوم
باب نهم : تمثل جستن امام عليه السلام به اشعار شاعران
باب دهم : ديوان منسوب به امام حسين عليه السلام
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد سیزدهم
صفحه 8
درآمد
واژه «حكمت» ، در لغت ، از ريشه «حُكم» به معناى منع است ؛ زيرا حُكم و داورى عادلانه ، مانع ظلم است . همچنين ، دهنه اسب و ديگر چارپايان ، «حَكَمه» ناميده مى شود ؛ چون مانع و مهار كننده حيوان است و نام گذارى علم به «حكمت» ، بر همين پايه است ؛ چون از جهل ، جلوگيرى مى كند . ۱ همچنين بر هر چيز نفوذناپذيرى ، صفت «محكم» اطلاق مى گردد . ۲
آلوسى ، در تفسير روح المعانى ، در تبيين واژه «حكمت» ، از كتاب البحر ، چنين نقل مى كند :
دانشمندان ، در معناى اين كلمه (حكمت) ، ۲۹ قول دارند كه برخى از آنها به هم نزديك است و پاره اى از عالمان ، بيشتر اين معانى را اصطلاحى مى دانند كه قائل به آن ، به مصداق مهمّ «حكمت» ، بسنده كرده و همان را در معناى آن آورده است ؛ وگر نه در اصل ، از مصدر «إحكام» است كه به معناى استوارى در علم ، گفتار و كردار و يا همه اينهاست . ۳
1.ابن فارس مى گويد : حا و كاف و ميم ، يك ريشه اند وبه معناى منع . معناى نخستِ آن ، «حكم» است كه جلوگيرى از ستم است . لگام چارپا را از اين جهت «حُكَمَة» گفته اند كه بازدارنده آن است . حكمت هم در قياس با آن ، مانع از جهل است (معجم مقاييس اللّغة : ج۲ ص۹۱) .
2.در الصحاح (ج ۵ ص ۱۹۰۲) در معناى «أحكَمتُ شَيئا فَاُحكمَ» آمده است :چيزى را استوار كردم و آن هم استوار شد ؛ يعنى پابرجا و محكم شد .
3.روح المعانى : ج۳ ص۴۱ .