مناسبات جامعه شناسي و حديث (مجموعه بحث ها و گفتگوها)
صفحه 7
مقدمه
ارتباط گزاره هاى دينى موجود در آيات و روايات اجتماعى با جامعه شناسى ، يكى از دل مشغولى هاى چند دهه اخيرمحافل علمى بوده است و موضع گيرى هاى متفاوتى با اين انديشه صورت گرفت ؛ برخى از انديشوران به «جامعه شناسى اسلامى» معتقد شدند و برخى ديگر بر موضع انكار خود پافشارى كردند و در نهايت اين درگيرى فكرى به نقطه مشخصى ختم نشد!
پى گيرى علل و زمينه هاى شكل گيرى اين انديشه و بررسى عوامل مخالفت با آن كه بى گمان در نگرش پوزتيويستى حاكم بر جامعه شناسى كشور ما ريشه داشت ، موضوع مورد بررسى ما نيست . به دنبال تأسيس واحد «حديث و جامعه شناسى» در مركز تحقيقات دارالحديث ، بحث پيش گفته از زاويه متواضعانه تر و ملموس ترى دنبال شد و اين بار ، سخن از يافتن مناسبات موجود ميان اين دو دسته گزاره هاى اجتماعىِ ناظر به روابط اجتماعى از سوى جامعه شناسى و حديث مطرح گرديد و چهار پرسش اساسى ارائه شد :
۱ . آيا ميان احاديث اجتماعى و جامعه شناسى ارتباط و مناسبتى وجود دارد؟
۲ . در صورت مثبت بودن پاسخ ، براساس چه مبانى و ديدگاه هايى اين رابطه تصحيح مى شود؟
۳ . انواع روابط و مناسبت هايى كه ميان جامعه شناسى و احاديث اجتماعى وجود دارد ، كدام است؟
۴ . روش مطالعه و پژوهش در اين زمينه چيست؟
پس از تنظيم پرسش ها ، مصاحبه هاى علمى و بحث برانگيزى با استادان و صاحب نظران حوزوى و دانشگاهى برگزار شد و نتايج ارزشمندى از آن ها به دست آمد . اكنون مطالب پس از پياده شدن از نوار و ويرايش علمى و ادبى ، براى استفاده جامعه علمى كشور تقديم
مناسبات جامعه شناسي و حديث (مجموعه بحث ها و گفتگوها)
صفحه 8
علاقه مندان مى شود . در اين سلسله مصاحبه ها ، دوستان عزيزى شركت داشتند كه با طرح سؤالات خويش بر غناى بحث افزودند . لذا در اين جا جا دارد از زحمات آقايان مير صالح حسينى ، حسين زاده ، يعقوبى و رمضان نرگسى ، كمال تقدير و تشكر را داشته باشم .
در پايان ، از همه اساتيد بزرگوارى كه در جلسات مصاحبه شركت كرده و انديشه خود را تبيين فرمودند ، كمال امتنان و تشكر داريم . نيز از تمامى ارباب قلم و انديشه در حوزه علوم اجتماعى كه اين مجموعه را مطالعه مى نمايند تقاضامنديم ما را با پيشنهادها و انتقادهاى ارزشمند علمى خويش ، به منظور تصحيح و تكميل مباحث عنوان شده يارى كنند .
مناسبات جامعه شناسى و احاديث اجتماعى
جامعه شناسى علم جوانى است ، ولى به سرعت توانسته در عرصه هاى گوناگون زندگى اجتماعى بشر نقش آفرينى كند و علل و پيامدهاى اجتماعىِ پديده هاى جمعى را تبيين نمايد ؛ البته نبايد از نظر دور داشت كه خاستگاه اصلى اين علم ، تغيير جوامع از دوره سنتى به دوره مدرن بوده است . از اين دوره بود كه به «اجتماع مردم» به عنوان متغيرى مستقل و تأثيرگذار در تحولات و تغييرات توجه شد . ۱
جامعه شناسى در بدو پيدايش ، به مطالعه نيروهاى اجتماعى تأثيرگذار بر روابط اجتماعى مردم علاقه نشان داد و نخستين جامعه شناسان ، دين و آموزه هاى آن را به سان يكى از مهم ترين منابع الهام بخش هنجارها و زيرساخت هاى رفتارهاى انسانى مورد مطالعه و پژوهش قرار دادند تا آن جا كه ماكس وبر دين را عامل شكل گيرى سرمايه دارى نوين عنوان كرد .
در چند دهه اخير ، جامعه شناسان مسلمان نيز از «جامعه شناسى اسلامى» يا «علم الاجتماع الاسلامى» سخن به ميان آوردند و كتاب ها و مقالاتى متعدد ، با رويكردهايى متفاوت در اين زمينه تدوين شد . آيات و روايات اجتماعى كه به قوانين عام جوامع نظر داشت ، منشأ بروز چنين انديشه اى از سوى آن متفكران به شمار مى آمد .
به زعم چنين تلاش هاى ارزنده اى ، هنوز در آغاز راه هستيم . شايد مشكل اساسى دراين باره ، فقدان پژوهش اجتماعى در موضوع هاى جزئى و معطوف به مشكلات معاصر
1.. گفتنى است كه پيش از پيدايش جامعه شناسى نوين ، انديشه هاى اجتماعى فراوانى از سوى فيلسوفان و انديشمندان اسلامى وجود داشته است .