حکمت نامه عيسي بن مريم عليهما السلام
صفحه 0
پيشگفتار
(وَ لَمَّا جَآءَ عِيسَى بِالْبَيِّنَتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُم بِالْحِكْمَةِ .
و هنگامى كه عيسى دلايل روشن آورد، گفت : به راستى من براى شما حكمت آوردهام) .۱
واژه «حكمت» در لغت ، از ريشه «حُكم» گرفته شده است و «حُكم» به معناى «منع» است ؛ زيرا حُكم و داورىِ عادلانه ، مانع ظلم مىشود . دهنه اسب و ديگر چارپايان نيز در عربى، «حَكَمة» ناميده مىشود ؛ چرا كه مهاركننده حيوان است و علم ، در عربى، «حكمت» ناميده شده است ؛ چرا كه از جهلِ عالِم ، جلوگيرى مىكند .۲ همچنين بر هر چيز نفوذناپذيرى ، صفت «مُحكَم» اطلاق مىگردد .۳
آلوسى در تفسير روح المعانى ، در تبيين واژه «حكمت» ، از كتاب البحر جاحظ ، چنين نقل مىكند :
دانشمندان ، در معناى اين كلمه ، بيست و نُه قول دارند كه برخى از آنها به هم نزديك اند . پارهاى از عالمان ، بيشترِ اين معانى را اصطلاحى مىدانند كه قائل به آنها ، به مصداق مهمّ «حكمت» بسنده كرده و همان را در معناى آن آورده است ، وگرنه در اصل ، «حكمت» از مصدر «اِحكام» است كه به معناى استوارى در علم و گفتار و كردار يا همه اينهاست .۴
1.زخرف : آيه ۶۳ .
2.ر.ك : معجم مقاييس اللّغة : مادّه «حكم» .
3.در الصحاح (ج ۵ ص ۱۹۰۲) آمده است : «أحكَمتُ شَيئاً فَاُحكِمَ» چيزى را استوار كردم و آن هم استوار شد ؛ يعنى پابرجا و محكم شد .
4.روح المعانى : ج ۳ ص ۴۱ .
حکمت نامه عيسي بن مريم عليهما السلام
صفحه 1
پيشگفتار
(وَ لَمَّا جَآءَ عِيسَى بِالْبَيِّنَتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُم بِالْحِكْمَةِ .
و هنگامى كه عيسى دلايل روشن آورد، گفت : به راستى من براى شما حكمت آوردهام) .۱
واژه «حكمت» در لغت ، از ريشه «حُكم» گرفته شده است و «حُكم» به معناى «منع» است ؛ زيرا حُكم و داورىِ عادلانه ، مانع ظلم مىشود . دهنه اسب و ديگر چارپايان نيز در عربى، «حَكَمة» ناميده مىشود ؛ چرا كه مهاركننده حيوان است و علم ، در عربى، «حكمت» ناميده شده است ؛ چرا كه از جهلِ عالِم ، جلوگيرى مىكند .۲ همچنين بر هر چيز نفوذناپذيرى ، صفت «مُحكَم» اطلاق مىگردد .۳
آلوسى در تفسير روح المعانى ، در تبيين واژه «حكمت» ، از كتاب البحر جاحظ ، چنين نقل مىكند :
دانشمندان ، در معناى اين كلمه ، بيست و نُه قول دارند كه برخى از آنها به هم نزديك اند . پارهاى از عالمان ، بيشترِ اين معانى را اصطلاحى مىدانند كه قائل به آنها ، به مصداق مهمّ «حكمت» بسنده كرده و همان را در معناى آن آورده است ، وگرنه در اصل ، «حكمت» از مصدر «اِحكام» است كه به معناى استوارى در علم و گفتار و كردار يا همه اينهاست .۴
1.زخرف : آيه ۶۳ .
2.ر.ك : معجم مقاييس اللّغة : مادّه «حكم» .
3.در الصحاح (ج ۵ ص ۱۹۰۲) آمده است : «أحكَمتُ شَيئاً فَاُحكِمَ» چيزى را استوار كردم و آن هم استوار شد ؛ يعنى پابرجا و محكم شد .
4.روح المعانى : ج ۳ ص ۴۱ .